story
story - داستان
noun - اسم
UK :
US :
a description of how something happened, that is intended to entertain people and may be true or imaginary
توصیفی از چگونگی اتفاق افتادن چیزی که برای سرگرم کردن مردم است و ممکن است واقعی یا خیالی باشد
گزارشی در روزنامه یا خبری که در مورد یک رویداد اخیر یا چیزی که در آن گزارش شده است پخش می شود
an account of something that has happened, usually one that people tell each other and which may not be true
گزارشی از اتفاقی که معمولاً اتفاق افتاده است که مردم به یکدیگر می گویند و ممکن است درست نباشد
an excuse or explanation especially one that you have invented
بهانه یا توضیحی، مخصوصاً توضیحی که شما اختراع کرده اید
شرح مهم ترین وقایع در زندگی شخصی یا در پیشرفت چیزی
یک طبقه یا سطح یک ساختمان
آنچه در یک فیلم، نمایشنامه یا کتاب اتفاق می افتد
یک دروغ - توسط کودکان یا هنگام صحبت با کودکان استفاده می شود
a description of how something happened that is intended to entertain people and may be true or imaginary
توصیفی از چگونگی اتفاق افتادن اتفاقی که برای سرگرم کردن مردم بوده و ممکن است واقعی یا خیالی باشد
داستانی درباره وقایع تخیلی عجیب یا رویدادهای هیجان انگیزی که در گذشته اتفاق افتاده است
داستان خیالی بسیار قدیمی در مورد خدایان و موجودات جادویی
داستانی قدیمی درباره افراد شجاع یا رویدادهای جادویی که احتمالاً درست نیستند
یک داستان کوتاه تخیلی سنتی که درس اخلاقی به خصوص داستانی در مورد حیوانات می آموزد
a story told in a long book film or poem which is about great or exciting events, especially in history
داستانی که در یک کتاب طولانی، فیلم یا شعر گفته میشود و درباره رویدادهای بزرگ یا هیجانانگیز، بهویژه در تاریخ است
a story about a series of events that take place over a long period of time especially events involving one family
داستانی در مورد مجموعه ای از وقایع است که در یک دوره زمانی طولانی اتفاق می افتد، به ویژه رویدادهایی که شامل یک خانواده می شود
یک داستان طولانی هیجان انگیز که کاملاً واقعی نیست
توصیفی، یا واقعی یا خیالی، از یک سری رویدادهای مرتبط
گزارش در یک روزنامه یا در یک پخش خبری از چیزی که اتفاق افتاده است
یک دروغ
یک سطح از یک ساختمان
شرح رویدادهایی که واقعاً اتفاق افتاده یا اختراع شده اند
داستان هم می تواند دروغ باشد
نترس، کانی - این فقط یک داستان است.
سالی، برای ما داستانی می خوانی؟
داستان نمايش بيز دهه، فاجعه قطار سينمايي سال 1996 را به وجود آورد.
The best known of them was Dornford Yates, author of the now unreadable but once hugely read Berry and Co stories.
شناخته شده ترین آنها دورنفورد یتس بود، نویسنده داستان های بری و کو که اکنون ناخوانا اما زمانی بسیار خوانده شده بود.
او شبیه یک غول از یک داستان پری بود.
یک آپارتمان طبقه پنجم
یک داستان جذاب
مارکوف می گوید که داستان های او دقیق و منصفانه است.
همه بچه ها عاشق داستان هستند.
یک داستان عاشقانه غم انگیز
adventure/detective stories
داستان های ماجراجویی/کارآگاهی
داستان قبل از خواب
برایت داستانی تعریف کنم؟
برای بچه ها قصه خواند.
او برای کودکان شعر و داستان می نویسد.
داستانی در مورد سفر در زمان
این کتاب داستان مردی را روایت می کند که زندگی دوگانه ای دارد.
وقایع کلیدی در داستان چیست؟
رمان های او همیشه همان داستان اصلی را دارند.
فیلمنامه به داستان اصلی میچسبد.
قوس داستانی اصلی شخصیت شامل یک انتخاب دشوار بین عشق و وظیفه است.
این فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده است.
برای بازگو کردن/گفتن یک داستان
او داستان زندگی خود را برای ما تعریف کرد.
داستان بیتلز
داستان ساخت پل
هر اثر هنری یک داستان جالب پشت خود دارد.
پلیس داستان او را باور نکرد.
من شک داشتم که او تمام ماجرا را به ما نگفته است.
سال ها قبل از انتشار کامل داستان سپری شد.
از دانش آموزان خواسته شد تا داستان های خود را به اشتراک بگذارند.
ما باید به داستان خود در مورد تصادف بمانیم.
همه ما داستان هایی در مورد خروج جوانان از روستا می شنویم.
این داستان شجاعت است.
تا زمانی که هر دو طرف ماجرا را نشنوم نمی توانم تصمیم بگیرم.
Many years later I returned to Africa but that's another story (= I am not going to talk about it now).
سالها بعد به آفریقا بازگشتم، اما این داستان دیگری است (= اکنون در مورد آن صحبت نمیکنم).
یک داستان صفحه اول
حال به خلاصه ای از اخبار اصلی امشب می پردازیم.
بیایید همین حالا داستان های برتر را بررسی کنیم.
دو داستان بزرگ روز
داستان
روایت
yarn
نخ
حساب
تاریخ
anecdote
حکایت
chronicle
تاريخچه
recital
رسیتال
رکورد
گزارش
narration
داستان عاشقانه
توصیه ها
romance
گاهشماری
advices
تفسیرها
chronology
تفسیر
commentaries
ژنرال
commentary
اطلاعات
gen
هوش
info
مورد
افسانه
اخبار
رمان
پخش کردن
نسخه
کلمه
novelette
novella
spiel
tidings
non-fiction
غیر داستانی
factuality
واقعیت
حقیقت
واقع گرایی
realism
زندگی واقعی
جهان واقعی
غیر منطقی بودن
مزخرف
irrationality
صداقت
nonsense
تراژدی
honesty
مستقیم بودن
ستایش
directness
راست بودن
praise
باز بودن
uprightness
رک گویی
openness
frankness