stretching

base info - اطلاعات اولیه

stretching - کشش

N/A - N/A

stretʃ

UK :

stretʃ

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stretching] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • I tripped on a piece of wire that someone had stretched across the path.


    روی تکه سیمی که یکی در مسیر کشیده بود، زمین خوردم.

  • She stretched out her hand and helped him from his chair.


    دستش را دراز کرد و از روی صندلی به او کمک کرد.

  • I'm so tired she said, yawning and stretching.


    او در حالی که خمیازه می کشد گفت: «خیلی خسته هستم.

  • It's a good idea to stretch before you do vigorous exercise.


    ایده خوبی است که قبل از انجام ورزش های شدید، حرکات کششی انجام دهید.

  • A huge cloud of dense smoke stretched across the horizon.


    ابر عظیمی از دود متراکم در سراسر افق کشیده شد.

  • The Andes stretch for 7,250 km along the west coast of South America.


    رشته کوه آند به طول 7250 کیلومتر در امتداد ساحل غربی آمریکای جنوبی کشیده شده است.

  • Unsettled weather will stretch from the middle Mississippi Valley to the southern Middle Atlantic States.


    هوای ناآرام از دره می سی سی پی میانی تا ایالات جنوبی اقیانوس اطلس میانه امتداد خواهد داشت.


  • کمپ های پناهندگان تا جایی که چشم کار می کند امتداد دارند.

  • Many families' budgets are already stretched to breaking point.


    بودجه بسیاری از خانواده ها در حال حاضر به نقطه شکست رسیده است.

  • We can't work any harder, Paul. We're already fully stretched.


    ما نمی توانیم بیشتر از این سخت کار کنیم، پل. ما در حال حاضر کاملاً کشیده شده ایم.

  • This movie really stretches the patience of the audience to the limit.


    این فیلم واقعاً صبر و حوصله تماشاگر را تا حد زیادی دراز می کند.

  • Normally people under 18 aren't allowed, but I guess we can stretch the rules for you as it's your birthday tomorrow.


    به طور معمول افراد زیر 18 سال مجاز نیستند، اما من حدس می‌زنم می‌توانیم قوانین را برای شما تشدید کنیم زیرا فردا تولد شماست.

  • an exercise to stretch the leg muscles


    تمرینی برای کشش عضلات پا

  • That elastic band will snap if you stretch it too far.


    اگر آن را بیش از حد بکشید، باند الاستیک می‌شکند.

  • This substance stretches to any shape you want.


    این ماده به هر شکلی که بخواهید کشیده می شود.

  • to stretch fabrics


    برای کشش پارچه ها

  • The dispute stretches back over many years.


    این اختلاف به سال ها پیش باز می گردد.


  • اگرچه قرار بود این ماه را به پایان برسانیم، اما به نظر می رسد که کار تا سال آینده به خوبی کشیده خواهد شد.

  • I'd like to stretch my mortgage payments out over a longer period if possible.


    من می خواهم در صورت امکان، پرداخت های وام مسکن خود را برای مدت طولانی تری تمدید کنم.

  • My present job doesn't stretch me so I'm looking for something more demanding.


    شغل فعلی من به من فشار نمی آورد، بنابراین من به دنبال چیزی سخت تر هستم.

  • Previous attempts by the pharmacy to stretch the brand into areas such as dentistry and botox have failed.


    تلاش‌های قبلی داروخانه برای گسترش برند در حوزه‌هایی مانند دندانپزشکی و بوتاکس شکست خورده است.

  • He said he wanted to stretch the brand into new areas, from selling electronic goods to operating full-service restaurants in stores.


    او گفت که می‌خواهد برند را در حوزه‌های جدیدی گسترش دهد، از فروش کالاهای الکترونیکی تا راه‌اندازی رستوران‌های با خدمات کامل در فروشگاه‌ها.

synonyms - مترادف

  • افزونه

  • lengthening


    طولانی شدن

  • elongation


    طویل شدن

  • prolongation


    بیرون کشیدن

  • prolonging


    گسترش


  • اتساع


  • گسترش دادن

  • distension


    بزرگ شدن

  • broadening


    گسترده شدن

  • dilatation


    افزایش

  • enlargement


    افزایش دادن

  • widening


    توسعه

  • augmentation


    عمیق شدن


  • تقویت


  • ادامه


  • غلیظ شدن

  • deepening


    افزایش اندازه

  • amplification


    بالا بردن

  • continuation


    رشد

  • protraction


    بزرگنمایی

  • dilation


    تشدید

  • thickening


    تورم


  • پیچیدگی

  • spreading out


    علاوه بر این

  • heightening



  • magnification


  • intensification


  • swelling


  • elaboration



antonyms - متضاد
  • abbreviation


    مخفف

  • abridgementUK


    خلاصه انگلستان

  • abridgmentUS


    خلاصه ایالات متحده

  • curtailment


    محدود کردن

  • cutback


    کاهش

  • shortening


    کوتاه کردن


  • نزول کردن


  • کاهش می یابد

  • lessening


    برش


  • رها کردن

  • cut


    پایین آوردن

  • abatement


    سقوط


  • رکود

  • lowering


    تعدیل نیرو

  • falloff


    اقتصاد

  • decrement


    بریده بریده

  • downturn


    پیرایش

  • retrenchment


    عقبگرد


  • محدودیت

  • slash


    برش دادن

  • trimming


    انقباض

  • rollback


    لنگر انداختن


  • صرفه جویی در

  • cutting


    گیوتین

  • diminution


  • shrinkage



  • docking


  • truncation



  • guillotine


لغت پیشنهادی

audio

لغت پیشنهادی

donuts

لغت پیشنهادی

complication