debt
debt - بدهی
noun - اسم
UK :
US :
مبلغی که یک شخص یا سازمان بدهکار است
وقتی به کسی بدهکار هستید
درجه ای که از شخص یا چیز دیگری آموخته اید یا تحت تأثیر آن قرار گرفته اید
پولی که یک شخص، سازمان، کشور و غیره به دیگری بدهکار است
وضعیت بدهکاری
سرمایه قرض گرفته شده توسط یک شرکت تجاری یا دولتی که به آن سود می پردازد
چیزی مخصوصاً پولی که به دیگری بدهکار است یا حالت بدهکاری چیزی
چیزی بدهکار، به ویژه پول
اگر بدهکار هستید، بدهکار هستید
اگر بدهکار شوید، پول قرض می کنید.
the amount of money that is owed by a person company country etc. and that they usually have to pay interest on
مقدار پولی که یک شخص، شرکت، کشور و غیره بدهکار است و معمولاً باید بابت آن سود پرداخت کند.
وضعیت بدهکاری، یا نداشتن پول کافی برای پرداخت بدهی
بدهی یکی از اصلی ترین معضلات اجتماعی عصر ماست.
وام دهندگان باید تلاش کنند و از خود در برابر بدهی های بد محافظت کنند.
برای پرداخت سود بدهی خارجی خود باید کمتر وارد کنیم.
The government now has debts of $2.5 billion.
اکنون دولت 2.5 میلیارد دلار بدهی دارد.
Since there are many different categories of debt issues, there are many different possible types of yield curves.
از آنجایی که دسته بندی های متفاوتی از مسائل بدهی وجود دارد، انواع مختلفی از منحنی های بازدهی وجود دارد.
Unfortunately widespread foot-dragging continues to act as a brake on debt relief.
متأسفانه، عقبنشینی گسترده همچنان به عنوان ترمزی برای کاهش بدهی عمل میکند.
سه سال طول کشید تا همه بدهی هایمان را پرداخت کنیم.
Shareholders and creditors agree to restructure debts and payment schedules and often to swap debt for riskier equity.
سهامداران و طلبکاران توافق می کنند که بدهی ها و برنامه های پرداخت را بازسازی کنند و اغلب، بدهی ها را با سهام پرریسک تر مبادله کنند.
The Issue Department frequently engages in open-market operations as part of the Bank's debt management.
بخش صدور اغلب به عنوان بخشی از مدیریت بدهی بانک در عملیات بازار باز شرکت می کند.
However the members will be personally liable to the company to the full extent for the debts of the company.
با این حال، اعضا شخصاً در قبال بدهی های شرکت به طور کامل مسئول خواهند بود.
او از مزارع دولتی کم سود با رد بدهی های آنها محافظت کرد.
The credit industry argues that the changes are needed to prevent people who can repay their debts from hiding behind bankruptcy law.
صنعت اعتبار استدلال می کند که این تغییرات برای جلوگیری از پنهان شدن افرادی که می توانند بدهی های خود را در پشت قانون ورشکستگی بازپرداخت کنند، مورد نیاز است.
پرداخت/بازپرداخت بدهی
باید تمام بدهی هایم را بپردازم.
بالاخره تمام بدهی هایم را تسویه کردم.
پس از تسویه بدهی هایش تنها 2000 پوند باقی ماند.
بدهی معوق 300 پوندی
او بدهی های هنگفتی از کارت اعتباری داشت.
آنها بیش از یک میلیون دلار بدهی داشتند.
او با بدهی های سنگین جان سپرد.
باشگاه 4 میلیون پوند بدهی دارد.
ما فقیر بودیم اما هرگز بدهکار نشدیم.
زمانی که دانشجو هستید، دور ماندن از بدهی سخت است.
بار بدهی کشور در حال افزایش است.
من به آنها مدیون هستم که هرگز نمی توانم آن را جبران کنم.
من می خواهم به بدهی خود به معلمانم اعتراف کنم.
او به سادگی یک بدهی را بازپرداخت می کرد و در ازای این که او شغل خود را پس انداز می کرد، شغل خود را پس انداز می کرد.
من به خاطر نصیحت بسیار خوبی که روت به من کرد مدیون او هستم.
پس از یک سری جلسات، بانک ها مجبور به رد بدهی های شرکت شدند.
او با بدهی های فلج کننده سنگینی می کرد.
شرکتی که با بدهی های فزاینده ای مواجه است
او می خواست بدهی های خود را در یک پرداخت تجمیع کند.
این شرکت به توافقی رسیده است که به آن اجازه می دهد بدهی های خود را بازسازی کند.
تنها دو پرداخت انجام شد و بدهی معوقه 300 پوندی باقی ماند.
داده ها نشان می دهد که سطح بدهی شرکت های خصوصی در حال افزایش است.
مدیریت بدهی وام دانشجویی شما آسان نیست.
بدهی ملی این کشور 80 درصد تولید ناخالص ملی است.
شرکت آن را به عنوان بدهی بد رد کرد.
بدهی های ناشی از سرمایه گذاری های بد
بدهی تضمین شده در اموال
کاهش صادرات باعث شده این کشور نتواند بدهی های خود را تامین کند.
بدون شغل، او هرگز بدهی های خود را تسویه نمی کند.
شرکت در پرداخت بدهی خود کوتاهی کرد و دارایی های آن توقیف شد.
liability
مسئولیت
صورت حساب
arrears
معوقه
تعهد
indebtedness
بدهکاری
نمره
arrearage
حساب
بدهی ها
liabilities
صورتحساب
invoice
برگه
tab
بدهی
debit
بررسی
وظیفه
شمارش
tally
اتهامات
charges
خسارت
ناشی از
اوراق قرضه
debenture
عوارض
dues
رهن
تعادل
اعلام وصول
receipt
حساب کردن
reckoning
کمبود
اعتبار
IOU
چیت
debts
مطالبه
IOU
chit