firm
firm - محکم
noun - اسم
UK :
US :
یک تجارت یا شرکت، به خصوص یک شرکت کوچک
کاملاً سخت نیست، اما نرم نیست و خم شدن به شکلی متفاوت آسان نیست
به شدت در موقعیت ثابت است و به احتمال زیاد حرکت نمی کند
به احتمال زیاد تغییر نمی کند
showing in the way that you behave or speak that you are the person in control and that you are not likely to change your answer belief etc
به نحوه رفتار یا صحبت خود نشان دهید که شخص تحت کنترل خود شما هستید و احتمالاً پاسخ، باور و غیره خود را تغییر نمی دهید.
اگر ارزش پول یک کشور خاص ثابت باشد، ارزش آن کاهش نمی یابد
فشار دادن به خاک تا سفت تر یا محکم تر شود
یک شرکت یا تجارت، به خصوص شرکتی که بسیار کوچک است
اگر قیمت ها در یک شرکت بازار مالی به یک سطح خاص برسد، به آن سطح افزایش می یابد
تصمیمات قطعی، قضاوت ها یا پیشنهادات نهایی هستند و احتمال تغییر آنها وجود ندارد
سهام، سهام، قیمت ها و غیره که ثابت هستند در حال افزایش بوده اند و به نظر نمی رسد احتمال سقوط داشته باشند
نرم نیست اما کاملا سخت نیست
به خوبی در محل یا موقعیت ثابت شده است
ثابت در همان سطح یا نظر و تغییر نمی کند
قوی و محکم
قطعی است و به احتمال زیاد تغییر نمی کند
زور و وادار به انجام کاری که شما می خواهید
یک شرکت ارائه دهنده خدمات حرفه ای، به عنوان مثال یک شرکت وکلا
یک شرکت یا تجارت، به خصوص یک شرکت کوچک
راهی برای اشاره به خانواده سلطنتی بریتانیا به عنوان یک سازمان
a group of violent supporters of a football team who organize or try to start fights with supporters of other teams
گروهی از هواداران خشن یک تیم فوتبال که سازماندهی می کنند یا سعی می کنند با هواداران تیم های دیگر دعوا کنند.
تا با فشار دادن خاک، آن را سفت تر کند
برای توقف تغییر یا باقی ماندن در همان سطح، مقدار و غیره.
در جای خود قرار می گیرد و نمی تواند یا بعید است حرکت کند، شل شود یا بیفتد
هنگام فشار دادن نرم نیست. جامد یا قوی
certain or fixed in a belief opinion etc., and unlikely to change or so certain as to be beyond doubt or question
قطعی یا ثابت در یک عقیده، عقیده، و غیره، و بعید است تغییر کند، یا آنقدر قطعی است که بدون شک و تردید باشد.
محکم همچنین می تواند به معنای نشان دادن کنترل و اطمینان از اطاعت از شما باشد
یک شرکت یا کسب و کار
توافق شده یا تصمیم گرفته شده و به احتمال زیاد تغییر نخواهد کرد
برای توصیف قیمت یا سطحی استفاده می شود که بالا است و احتمال افزایش یا بالا ماندن وجود دارد
در سطح بالایی باقی بماند
یک شرکت حقوقی/مشاوره/تحقیقاتی
an accounting/investment firm
یک شرکت حسابداری/سرمایه گذاری
آنها یک شرکت مهندسی را برای تولید مدلی از دستگاه خود استخدام کردند.
شرکتی متشکل از وکلا / حسابداران / معماران
او برای یک شرکت مشاور مدیریت مستقر در لندن کار می کند.
در سن 28 سالگی او شریک یک شرکت حقوقی برتر بود.
قدیمی ترین و معتبرترین موسسه حقوقی شهر
من طراح یک شرکت انتشاراتی مستقر در لندن هستم.
این گروه یک شرکت بزرگ روابط عمومی و لابی را استخدام کرد.
آنها یک شرکت سرمایه گذاری بانکی هستند که متخصص در ادغام و تملک هستند.
او شرکت نرم افزاری خود را راه اندازی کرد.
The technology is now available for use by government agencies and private firms.
این فناوری اکنون برای استفاده توسط سازمان های دولتی و شرکت های خصوصی در دسترس است.
او در سال 1935 شرکتی به نام Artek را برای تولید و توزیع طرح های خود تأسیس کرد.
He owns a local construction firm.
او صاحب یک شرکت ساختمانی محلی است.
وندی به عنوان مدیر بازاریابی به این شرکت پیوسته است.
شرکت های محلی برای رقابت در بازار بین المللی مشکل دارند.
او یک شرکت کارآگاه خصوصی را برای تعقیب او استخدام کرد.
او شریک ارشد یک شرکت وکلا است.
او ریاست یک شرکت مشاوران مالی مستقل را بر عهده دارد.
این شرکت 85000 نفر در سراسر جهان استخدام می کند.
این شرکت توسط یک مشاور چند ملیتی تصاحب شد.
این شرکت باسابقه با از دست دادن 600 شغل تعطیل شد.
آنها احتمالاً با یک شرکت بزرگتر ادغام می شوند.
شرکت های آمریکایی فعال در چین
شرکت های فعال در بازارهای داخلی
یک شرکت متخصص در محصولات با تکنولوژی بالا
در 16 سالگی برای کار در شرکت خانوادگی رفت.
من ترجیح می دهم روی یک تشک سفت بخوابم تا یک تشک نرم.
این گلابی ها هنوز برای خوردن سفت هستند.
پل سکوی محکمی برای بانجی جامپرها فراهم کرد.
The government remains firm in its opposition to tax reform.
دولت همچنان در مخالفت خود با اصلاحات مالیاتی استوار است.
سخت
جامد
stiff
سفت
unyielding
تسلیم ناپذیر
dense
متراکم
rigid
سفت و سخت
compacted
فشرده شده
compressed
فشرده شده است
تنظیم
solidified
جامد شد
compact
فشرده - جمع و جور
congealed
بسته شده
close-grained
دانه بسته
condensed
متراکم شده است
hardened
سخت شده
inelastic
غیر کشسان
inflexible
انعطاف ناپذیر
concentrated
متمرکز شده است
resistant
مقاوم
frozen
منجمد
gelled
ژل شده
walkable
قابل راه رفتن
adamantine
آدامانتین
jelled
ژله شده
jellified
فولادی
steely
سنگی
stony
سنگین
غیر قابل نفوذ
impenetrable
impermeable
impervious
نرم
squashy
کدو حلوایی
squishy
خجالتی
supple
انعطاف پذیر
flexible
قابل انعطاف
pliable
قابل تحمل
pliant
تسلیم شدن
flexile
اسفنجی
tractable
شل
yielding
منعطف
spongy
چکش خوار
flaccid
قالب گیری
flexuous
ضعیف
malleable
قابلیت
moldable
بی اراده
متزلزل
amenable
سازگار
irresolute
رضایت بخش
قابل قبول
wavering
رعایت کردن
compliant
مایل بودن
acquiescent
ناپایدار
agreeable
ثابت نشده
complying
مطیع
relenting
بی وفا
بی ثبات
unstable
unfixed
submissive
disloyal
fickle