loan
loan - وام
noun - اسم
UK :
US :
مقدار پولی که از بانک وام می گیرید و غیره
وقتی چیزی را به کسی قرض می دهید
an amount of money that is borrowed, especially from a bank or company which you agree to pay back by the end of a period of time
مقدار پولی که وام گرفته شده است، به ویژه از یک بانک یا شرکت، که شما موافقت می کنید تا پایان یک دوره زمانی بازپرداخت کنید.
مقدار زیادی پول که شخصی از یک بانک یا شرکت برای خرید خانه وام می گیرد
money that you pay for borrowing money especially that you pay every year or every month at a fixed rate
پولی که برای قرض گرفتن پول می پردازید، به خصوص که هر سال یا هر ماه با نرخ ثابتی پرداخت می کنید
the amount of money that you owe to bank when you have spent more money than you had in your account
مقدار پولی که به بانک بدهکاری دارید در صورتی که بیشتر از مقداری که در حساب خود خرج کرده اید
مقدار پولی که یک شخص یا سازمان بدهکار است
توافقی با یک فروشگاه یا بانک که به شما امکان می دهد چیزی بخرید و بعداً هزینه آن را بپردازید
to lend someone something especially money
به کسی چیزی به خصوص پول قرض دادن
چیزی با ارزش به کسی قرض دادن
money borrowed from a bank financial institution person etc on which interest is usually paid to the lender until the loan is repaid
پول قرض گرفته شده از بانک، موسسه مالی، شخص و غیره که معمولاً تا زمان بازپرداخت وام به وام دهنده سود پرداخت می شود.
برای بازپرداخت وام
برای جمع آوری بازپرداخت وام برای یک سازمان دیگر
برای جایگزینی وام قدیمی با وام جدید
an amount of money that is borrowed, often from a bank and has to be paid back usually together with an extra amount of money that you have to pay as a charge for borrowing
مقدار پولی که اغلب از بانک قرض گرفته می شود و باید بازپرداخت شود، معمولاً همراه با مقدار اضافی پولی که باید به عنوان هزینه برای استقراض پرداخت کنید.
عمل قرض گرفتن یا قرض دادن چیزی
اگر فوتبالیستی قرضی باشد، برای مدت محدودی در باشگاه دیگری بازی می کند
to lend
قرض دادن
an act of lending something esp. a sum of money that that has to be paid back with interest (= an additional amount of money that is a percentage of the amount borrowed), or an amount of money that has been lent
عمل قرض دادن چیزی، به ویژه مقدار پولی که باید با بهره بازپرداخت شود (= مقدار پول اضافی که درصدی از مبلغ قرض شده است) یا مقدار پولی که قرض داده شده است.
قرض دادن چیزی، به ویژه پول
money that someone borrows from a bank or other financial organization for a period of time during which they pay interest
پولی که شخصی برای مدتی از بانک یا سایر سازمان های مالی قرض می گیرد و در طی آن سود می پردازد
به کسی چیزی قرض دادن
اگر به پول بیشتری نیاز دارید، می توانیم وام را ترتیب دهیم.
وجوه می تواند توسط شما به عنوان سهامدار یا به عنوان وام یا به عنوان سرمایه سهام بیشتر ارائه شود.
بانک به او وام 15000 پوندی برای راه اندازی یک تجارت پیشنهاد داد.
برای خرید ماشین نو وام گرفتیم.
او با گرفتن وام بانکی و ساعات کار اضافی زنده ماند.
مردان بیشتر از زنان از کارت های اعتباری بانکی، وام های بانکی یا اضافه برداشت استفاده می کنند.
کاکس در کمک به وام گیرندگانی که واجد شرایط دریافت وام بانکی نیستند، تخصص داشت.
یک وام بلند مدت بانکی
ما طیف کاملی از وام های تجاری را متناسب با نیاز شما داریم.
قرض گرفتن/بازپرداخت وام (= قرض گرفتن/بازپرداخت آن)
او یک وام شخصی 8000 دلاری گرفت.
وام بانکی با بهره پایین
بازپرداخت وام دانشجویی من (= پول قرضه شده به دانشجو) سه سال طول کشید.
وام ماشین/خانه (= وام خرید ماشین/خانه)
بانک تقریباً زیر بار وام های بد (= وام هایی که هرگز بازپرداخت نمی شوند) سقوط کرد.
مدت بازپرداخت وام 10 سال است.
یک قرارداد وام
حتی وام ماشینم را به او دادم.
نمایشگاهی از نقاشی های امانت (= قرض گرفته شده) از مجموعه های خصوصی
The striker, on loan from United, scored his first goal for City today (= he is playing for City for a fixed period by agreement with his own team United).
مهاجم قرضی از یونایتد، امروز اولین گل خود را برای سیتی به ثمر رساند.
او مجبور شد از خانه اش به عنوان وثیقه برای وام استفاده کند.
وام از برادرم
این بانک تسهیلات وام شخصی را با نرخ های رقابتی ارائه می دهد.
آنها از ارث برای پرداخت وام معوق خود استفاده کردند.
آنها برای بازپرداخت وام ماهانه خود در تقلا بودند.
این هافبک با قراردادی قرضی 18 ماهه از رم به لیگ برتر انگلیس می آید.
کتاب باید تا پایان دوره امانت برگشت داده شود.
او در حال تلاش برای گرفتن وام 50000 دلاری برای راه اندازی کسب و کار خود است.
ما میتوانیم برای خرید خودرو درخواست بدهیم/ وام بگیریم.
بابت امانت دوچرخه تان بسیار سپاسگزارم.
این نمایشگاه به صورت امانت (=قرض/قرض گرفتن) از/به موزه دیگر است.
او یک ماه را به صورت قرضی در نیوکاسل گذراند.
این کتابخانه کتاب و سی دی را امانت می دهد.
اگر می توانستم پول را به تو قرض می دادم. اگر می توانستم پول را به تو قرض می دادم.
بابت قرض دوچرخه شما متشکرم
برادرم وام دانشجویی خود را ظرف پنج سال پس داد.
The painting is on loan to the Metropolitan Museum of Art (= has been lent to it esp. for more than a short period of time).
این نقاشی به امانت موزه هنر متروپولیتن است (= برای مدت کوتاهی به آن امانت داده شده است).
آیا می توانید 10 دلار تا روز پرداخت به من قرض دهید؟
The bank's portfolio of loans to commercial and industrial firms shrank from $15.7 billion the previous year to $12.7 billion.
سبد وام های بانک به شرکت های تجاری و صنعتی از 15.7 میلیارد دلار در سال قبل به 12.7 میلیارد دلار کاهش یافت.
قبل از اینکه وام بگیرید، بنشینید و تمام پولی را که در اختیار دارید فهرست کنید.
رهن
اعتبار
پیشرفت
debenture
اوراق قرضه
اعتماد
افزونه
overdraft
اضافه برداشت
accommodation
محل اقامت
advancing
پیشبرد
allowance
کمک هزینه
lending
امانت دادن
moneylending
قرض دادن پول
sub
زیر
دست زدن به
دارایی، مالیه، سرمایه گذاری
floater
شناور
سرمایه گذاری
پرداخت زمانی
رابطه، رشته
بدهی
روی کاف
lay-by
درازکش
installmentsUS
اقساط ایالات متحده
instalmentsUK
اقساط انگلستان
روی بازو
installment plan
خرید و فروش اقساطی
installment buying
خرید اقساطی