item

base info - اطلاعات اولیه

item - مورد

noun - اسم

/ˈaɪtəm/

UK :

/ˈaɪtəm/

US :

family - خانواده
itemize
جزئی کردن
google image
نتیجه جستجوی لغت [item] در گوگل
description - توضیح

  • یک چیز واحد، به خصوص یک چیز در یک لیست، گروه یا مجموعه ای از چیزها


  • یک خبر واحد، معمولاً کوتاه، در روزنامه یا مجله یا تلویزیون


  • یک چیز واحد، به خصوص چیزی که برای فروش است

  • a piece of information written in a set of accounts


    یک قطعه اطلاعات نوشته شده در مجموعه ای از حساب ها

  • one of the subjects that is to be discussed in a meeting written on a list called an AGENDA


    یکی از موضوعاتی که قرار است در یک جلسه مورد بحث قرار گیرد، در فهرستی به نام دستور کار نوشته شده است


  • چیزی که بخشی از یک لیست یا گروهی از چیزها است

  • one of several subjects to be considered


    یکی از چندین موضوعی که باید در نظر گرفته شود


  • یک خبر در تلویزیون یا رادیو یا در روزنامه


  • یک چیز در یک زمان


  • چیزی که بخشی از یک لیست یا مجموعه ای از چیزها است


  • یک مورد نیز یک چیز خاص است که در میان سایر موارد در نوع خود در نظر گرفته می شود


  • یک شیء واحد، مخصوصاً آن چیزی که برای فروش است یا خریداری می شود

  • one of several points on an official list of things to be discussed at a meeting


    یکی از چندین نکته در لیست رسمی مواردی که در یک جلسه مورد بحث قرار می گیرد

  • one of several things to be considered, to do or to choose from


    یکی از چندین موردی که باید در نظر گرفته شود، انجام شود یا انتخاب شود

  • The museum has over 5,000 items of historical interest.


    این موزه دارای بیش از 5000 اثر تاریخی است.

  • There's an item about the robbery on page seven.


    در صفحه هفت موردی در مورد سرقت وجود دارد.


  • یک مورد از لباس

  • The line at the checkout was for people with eight items or fewer.


    صف در صندوق برای افرادی بود که هشت کالا یا کمتر داشتند.

  • Bring any old household items for the sale.


    اقلام قدیمی خانه را برای فروش بیاورید.


  • یک صندلی راحت و قابل تنظیم تنها مورد مهم برای سلامت کاربر کامپیوتر است.

  • As new inventory items are received, new loans are created.


    با دریافت اقلام موجودی جدید، وام های جدید ایجاد می شود.

  • Many of the things that people in the West take for granted are considered to be luxury items here.


    بسیاری از چیزهایی که مردم در غرب آنها را بدیهی می دانند در اینجا به عنوان اقلام لوکس در نظر گرفته می شوند.

  • The main item of jewellery worn by men, other than a watch is cuff links.


    اقلام اصلی جواهرات مردانه به غیر از ساعت، دکمه سرآستین است.

  • Irene read quickly over the short news item.


    آیرین خبر کوتاه را به سرعت خواند.

  • The news item announcing the verdict was much smaller than the item that announced his arrest.


    خبر اعلام حکم بسیار کوچکتر از خبری بود که از دستگیری وی خبر می داد.

  • We moved on to the next item on the agenda.


    به سراغ موضوع بعدی دستور کار رفتیم.

  • The next item will be of special interest to viewers who are dog-owners.


    مورد بعدی برای بینندگانی که صاحب سگ هستند مورد توجه ویژه قرار خواهد گرفت.

  • Each user can hold many paths each of which holds many path items.


    هر کاربر می تواند مسیرهای زیادی را نگه دارد که هر کدام از آنها آیتم های مسیر زیادی را در خود جای می دهند.

  • My aunt discovered that her old doll was a collector's item and worth a lot of money.


    عمه ام متوجه شد که عروسک قدیمی اش یک کالای کلکسیونی است و ارزش پول زیادی دارد.

  • In some cases, lots are made up of hundreds or even thousands of copies of the same item.


    در برخی موارد، تعداد زیادی از صدها یا حتی هزاران نسخه از یک مورد تشکیل شده است.

  • I turned the page and saw a small item about Muhammad Ali.


    ورق زدم، مطلب کوچکی در مورد محمد علی دیدم.

example - مثال
  • What's the next item on the agenda?


    موضوع بعدی در دستور کار چیست؟

  • There are plenty of vegetarian items on the menu.


    غذاهای گیاهی زیادی در منو وجود دارد.

  • She still has five items on her to-do list.


    او هنوز پنج مورد در لیست کارهایش دارد.

  • Students had to select three topics from the list of items.


    دانش آموزان باید سه موضوع را از فهرست موارد انتخاب می کردند.

  • There is a maximum score of two points per test item.


    برای هر مورد آزمون حداکثر دو امتیاز وجود دارد.

  • Can I pay for each item separately?


    آیا می توانم برای هر کالا جداگانه پرداخت کنم؟

  • The price of many basic food items continues to rise.


    قیمت بسیاری از مواد غذایی اساسی همچنان در حال افزایش است.

  • household items such as brushes and bedclothes


    وسایل منزل مانند برس و روتختی

  • A windproof jacket is an essential item of clothing for hillwalking.


    ژاکت ضد باد یکی از لباس های ضروری برای پیاده روی در تپه است.

  • Are there any items of furniture you want to take with you?


    آیا وسایلی هست که بخواهید با خود ببرید؟

  • The computer was my largest single item of expenditure.


    کامپیوتر بزرگترین هزینه من بود.

  • This clock is a collector's item (= because it is rare and valuable).


    این ساعت یک کالای کلکسیونی است (= چون کمیاب و ارزشمند است).


  • خبر زیر ممکن است برای شما جالب باشد.

  • I heard an item on the radio about women engineers.


    از رادیو مطلبی در مورد خانم مهندس شنیدم.

  • I came across two items of disturbing news.


    با دو خبر ناراحت کننده مواجه شدم.

  • The Journal is packed with items of interest from cover to cover.


    مجله مملو از موارد مورد علاقه از جلد تا جلد است.

  • Are they an item?


    آیا آنها یک آیتم هستند؟

  • Each individual item has a number.


    هر مورد جداگانه دارای یک شماره است.

  • Several valuable items were stolen.


    چند مورد با ارزش به سرقت رفت.

  • There is a higher tax on luxury items.


    برای کالاهای لوکس مالیات بیشتری وجود دارد.

  • The programme featured an item on clothes for young children.


    در این برنامه یک آیتم در مورد لباس برای کودکان خردسال ارائه شد.

  • a news item about drugs in the workplace


    یک خبر در مورد مواد مخدر در محل کار


  • آخرین مورد در لیست

  • The restaurant has a long menu of about 50 items.


    این رستوران دارای یک منوی طولانی با حدود 50 غذا است.

  • Several items of clothing (= clothes) lay on the floor.


    چند لباس (= لباس) روی زمین افتاده بود.

  • There are three items on the agenda.


    سه موضوع در دستور کار قرار دارد.

  • There's an interesting item on the back page.


    یک مورد جالب در صفحه پشتی وجود دارد.

  • Buyers from stores are given the opportunity to go through fashion collections item by item and place orders.


    به خریداران فروشگاه‌ها این فرصت داده می‌شود که مجموعه‌های مد را مورد به کالا بررسی کنند و سفارش دهند.

  • There were several more items on the agenda.


    چند مورد دیگر نیز در دستور کار بود.

  • a news item in this morning’s newspaper


    یک خبر در روزنامه صبح امروز


  • مواد غذایی اساسی مانند کره

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
  • heedlessness


    بی توجهی

  • ignorance


    جهل

  • neglect


    کل


  • سرزمین بیگانه


لغت پیشنهادی

clusters

لغت پیشنهادی

exploration

لغت پیشنهادی

accumulated