shape
shape - شکل
noun - اسم
UK :
US :
شکلی که چیزی دارد، مثلاً گرد، مربع، مثلث و غیره
در شرایط خوب، بد و غیره، یا در وضعیت خوب، بد و غیره سلامتی
در وضعیت خوب یا بد سلامت یا آمادگی جسمانی
مریض بودن، خسته بودن، مست بودن و غیره و ناتوانی در انجام کاری
روشی که چیزی به نظر می رسد، کار می کند یا سازماندهی می شود
یک چیز یا شخصی که نمی توانید به اندازه کافی واضح آن را تشخیص دهید
شکلی با چهار ضلع مستقیم که طول آن برابر و چهار زاویه 90 درجه است
یک شکل گرد که شبیه O است
نیم دایره
شکلی با سه ضلع مستقیم و سه زاویه
شکلی با چهار ضلع مستقیم و چهار زاویه 90 درجه
شکلی مانند دایره، اما از عرض آن بلندتر است
جسمی به شکل لوله
یک جسم جامد با شش ضلع مربع مساوی
شکلی با پایه مربع و چهار ضلع مثلثی که در یک نقطه در بالا به هم می رسند
شکلی شبیه توپ
به شکل مربع
به شکل دایره
به شکل یک نیم دایره
به شکل مثلث
به شکل مستطیل
shaped like an oval
به شکل بیضی شکل
به شکل یک استوانه
به شکل توپ
تأثیر گذاشتن بر چیزی مانند عقیده، عقیده و غیره و ایجاد آن به شیوه ای خاص
to make something have a particular shape especially by pressing it
برای اینکه چیزی شکل خاصی پیدا کند، مخصوصاً با فشار دادن آن
(Supreme Headquarters Allied Powers Europe) the place in Belgium where the Supreme Allied Commander Europe, one of the military commanders of NATO, is based
(Supreme Headquars Allied Powers Europe) مکانی در بلژیک که فرمانده عالی متحدین اروپا، یکی از فرماندهان نظامی ناتو، در آن مستقر است.
شکل فیزیکی خاص یا ظاهر چیزی
an arrangement that is formed by joining lines together in a particular way or by the line or lines around its outer edge
آرایشی که از اتصال خطوط به یکدیگر به روشی خاص یا توسط خط یا خطوط اطراف لبه بیرونی آن تشکیل می شود.
شکل فیزیکی یا ظاهر یک شخص یا چیز خاص
a person or object that you cannot see clearly because it is too dark or because the person or object is too far away
شخص یا شیئی که به دلیل تاریکی زیاد یا دور بودن آن شخص یا شیء به وضوح نمی توانید آن را ببینید
یک شکل مستطیلی / کروی / استوانه ای
geometric shapes
شکل های هندسی
موجودات خارق العاده ای که می توانند شکل خود را تغییر دهند و قابل مشاهده یا نامرئی باشند
می توانید ماهی ها را از روی شکل باله هایشان تشخیص دهید.
They have completely different body shapes.
آنها فرم بدنی کاملاً متفاوتی دارند.
This old T-shirt has completely lost its shape.
این تی شرت قدیمی کاملا شکل خود را از دست داده است.
The island was originally circular in shape.
این جزیره در ابتدا دایره ای شکل بود.
چندین اتاق از نظر شکل نامنظم هستند.
شمع ها در هر شکل و اندازه ای وجود دارند.
شیشه دمیده می شود یا به اشکال مختلف قالب گیری می شود.
استخر به شکل قلب بود.
دولت پولی را به شکل (= متشکل از) کمک های بلاعوض و وام های دانشجویی فراهم می کند.
اشکال شبح مانند در تاریکی حرکت می کردند.
من فقط می توانستم یک شکل تیره را از دور تشخیص دهم.
شکل عظیمی از مه درست در مقابل من ظاهر شد.
ماشین بعد از تصادف چه شکلی بود؟
او برای کسی که شش ماه پیش عمل جراحی کرده بود، وضعیت خوبی دارد.
کشتی در نتیجه خسارت وارده در این برخورد در وضعیت بدی قرار داشت.
او در هیچ شکلی نیست (= به اندازه کافی خوب نیست) که کار کند.
آیا فناوری جدید شکل پخش را تغییر خواهد داد؟
قیمت ها با توجه به اندازه و شکل هر پروژه متفاوت است.
او کارهای زیادی برای تعیین شکل نقشه سیاسی آسیا انجام داد.
در مورد آن از فرم خارج نشوید. فقط یک اشتباه بود!
من سعی می کنم قبل از تابستان به فرم بدنی برسم.
من باید بعد از تعطیلات کریسمس به حالت اولیه برگردم.
او فقط دو هفته طول کشید تا نیروهای جدید را به شکلی مناسب درآورد.
من تمام اطلاعات را با هم جمع کرده ام، اما هنوز نیاز به تغییر شکل دارد.
بازگرداندن شرکت به شکل طولانی نباید طول بکشد.
ماری سعی کرد کلمات مناسب را پیدا کند تا به سردرگمی در سرش شکل دهد.
من خشونت را به هیچ شکل و شکلی تایید نمی کنم.
من نمی توانم حشرات را به هر شکل و شکلی تحمل کنم.
فرم
شکل
configuration
پیکربندی
تشکیل
outline
طرح کلی
contours
خطوط
الگو
contour
کانتور
قاب
مشخصات
ساختار
symmetry
تقارن
ساختن
قالب
برش
delineation
ترسیم
lines
moldUK
mouldUK
بدن
طرح
مدل
moldUS
moldUS
فیزیک بدن
physique
روش
هندسه
format
طبیعت
geometry
سیلوئت
معماری
silhouette
شخصیت
architecture
شاسی
chassis
تفاوت
واقعیت