stream
stream - جریان
noun - اسم
UK :
US :
جریان طبیعی آب که در سراسر زمین حرکت می کند و از رودخانه باریک تر است
مجموعه ای طولانی و تقریباً پیوسته از رویدادها، افراد، اشیاء و غیره
جریان آب، هوا، دود و غیره یا جهتی که در آن جریان دارد
سطحی از توانایی در گروهی از دانش آموزان هم سن
به سرعت و در مقادیر زیاد جریان یابد
برای حرکت در یک جریان پیوسته در همان جهت
برای تولید جریان مداوم مایع
اگر نور در جایی جاری شود، از طریق یک روزنه به یک مکان یا روی سطح می تابد
برای حرکت آزادانه در جریان باد یا آب
if you stream sound or video you play it on your computer while it is being downloaded from the Internet, rather than saving it as a file and then playing it
اگر صدا یا ویدیو را پخش می کنید، به جای اینکه آن را به عنوان یک فایل ذخیره کنید و سپس پخش کنید، آن را در حالی که از اینترنت دانلود می شود روی رایانه خود پخش می کنید.
کودکان دبستانی را با توجه به توانایی آنها در گروه ها قرار دهند
یک سری طولانی و تقریباً پیوسته از چیزها
regular amounts of money coming into a company or organization from a particular activity or source especially over a long period of time
مقادیر منظم پولی که از یک فعالیت یا منبع خاص به یک شرکت یا سازمان وارد می شود، به ویژه در یک دوره زمانی طولانی
water that flows naturally along a fixed route formed by a channel cut into rock or ground usually at ground level
آبی که به طور طبیعی در امتداد یک مسیر ثابت که توسط کانالی بریده شده در سنگ یا زمین، معمولاً در سطح زمین، تشکیل شده است، جریان دارد
هر جریان آب یا مایع
جهتی که آب در آن حرکت می کند
جریان مداوم چیزها یا افراد
a group of school students with similar ability who are approximately the same age and are taught together
گروهی از دانش آموزان مدرسه با توانایی های مشابه که تقریباً هم سن هستند و با هم آموزش می بینند
جریان یافتن به جایی یا تولید مایع، سریع و در مقادیر زیاد بدون توقف
به طور مداوم در یک جهت حرکت کند
برای ارسال یا دریافت صدا یا ویدئو به طور مستقیم از طریق اینترنت به صورت جریان مداوم
to group and teach together school students with similar abilities who are approximately the same age
برای گروه بندی و آموزش دانش آموزان مدرسه با توانایی های مشابه که تقریباً هم سن هستند
رودخانه کوچکی که روی سطح زمین یا زیر آن جریان دارد
یک جریان پیوسته
برای ارسال صدا یا تصاویر متحرک پیوسته با استفاده از رایانه
برای حرکت مداوم
یک جریان منظم پول
تعداد زیادی از چیزها یا افراد از نوع مشابه که یکی پس از دیگری اتفاق می افتد یا دیده می شود
شروع به استفاده برای تولید یا ساختن چیزی
to listen to or watch sound or video on a computer mobile phone etc. directly from the internet rather than downloading it and saving it first or to send sound or video in this way
برای گوش دادن یا تماشای صدا یا ویدیو در رایانه، تلفن همراه و غیره مستقیماً از اینترنت به جای دانلود و ذخیره اول آن، یا ارسال صدا یا ویدیو از این طریق
This free software uses the Internet to deliver a stream of news stock quotes and other information right to your desktop.
این نرم افزار رایگان از اینترنت برای ارائه جریانی از اخبار، قیمت سهام و سایر اطلاعات به دسکتاپ شما استفاده می کند.
یک نهر کوهستانی
از یک نهر کم عمق عبور کردیم.
رودخانه ها و نهرهای ما با انبوهی از مواد شیمیایی آلوده شده اند.
یک جریان جت
جریان خون از زخم جاری شد.
جریانی از دود سیگار را بیرون زد.
من یک جریان ثابت از بازدیدکنندگان داشته ام.
یک جریان مداوم از مردم / ترافیک
اتومبیلها در جریانی بیپایان عبور کردند.
ساختمان نیاز به ایجاد جریان درآمدی برای شرکت دارد.
آژانس یک جریان ثابت کار را برای من فراهم کرد.
یک جریان دائمی از سوالات
بیشتر نامه شامل جریانی از سوء استفاده بود.
می توانید به پخش زنده صوتی گوش دهید.
او را در جریان سریع قرار دادند.
سیستم کامپیوتری جدید ماه آینده وارد بازار می شود.
نهر از دره ای باریک می گذرد.
ماهی های کوچک در رودخانه وجود دارد.
کنار یک جوی آب جوشان پیک نیک زدیم.
برگی که روی رودخانه شناور است
نهرهای زیرزمینی زیادی در زیر جنگل جریان دارند.
از رودخانه کوچک کوهستانی عبور کردیم.
توربین های غول پیکر جریانی از هوا را به داخل لوله منفجر می کنند.
جریان آب گرم به کف حمام برخورد کرد.
او جریانی از توهین و فحاشی را رها کرد.
او مجبور بود با یک جریان دائمی از پرس و جوها مقابله کند.
او میتوانست جریانهای نتهای دشوار را با دقت بسیار بالایی پخش کند.
جریان های بی پایان نامه ای وجود داشت که همه آنها قابل خواندن نبود.
یک جریان دائمی از حروف
کامپیوتر یک جریان ثابت از ایمیل ها تولید می کند.
او جریانی از سوء استفاده را رها کرد.
brook
نهر
رودخانه
creek
بک
beck
خراجی
tributary
سوختن
rivulet
تازه
رول
freshet
راندل
rill
جویبار
runnel
آنبرانچ
streamlet
bayou
anabranch
بیلبونگ
bayou
متولد شد
billabong
جریان آب
bourn
وینتربورن
watercourse
بروکلت
winterbourne
متقابل
brooklet
تأثیرگذار
confluent
ریللت
influent
پرتاب
rillet
حلقه زدن
runlet
اجرا کن
rindle
شاخه
آبشش
بورن
gill
کانال
bourne
گودال
خندق
ditch
تغذیه کننده
gully
feeder