rock
rock - سنگ
noun - اسم
UK :
US :
ماده سختی که سطح اصلی زمین را تشکیل می دهد
یک تکه سنگ، به خصوص یک قطعه بزرگ که از زمین بلند می شود
یک نوع موسیقی مدرن محبوب با ضرب آهنگ قوی که با استفاده از گیتار و درام نواخته می شود
کسی که همیشه از شما حمایت می کند و می توانید به او تکیه کنید
شیرینی سختی که در تکه های گرد بلند درست می شود
شکل بسیار خالصی از مواد مخدر غیرقانونی کوکائین است که برخی افراد برای لذت از آن استفاده می کنند
مقدار کمی از این دارو
یک الماس یا جواهرات دیگر
a piece of the hard substance that forms the main surface of the Earth. In British English, rocks are too large to pick up but in American English, they can either be large or small
قطعه ای از ماده سخت که سطح اصلی زمین را تشکیل می دهد. در انگلیسی بریتانیایی، سنگ ها برای برداشتن خیلی بزرگ هستند، اما در انگلیسی آمریکایی، می توانند بزرگ یا کوچک باشند
a small piece of rock found on the ground or near the surface of the ground. Speakers of American English are more likely to use the word rock than stone
یک تکه سنگ کوچک که روی زمین یا نزدیک سطح زمین یافت می شود. سخنرانان انگلیسی آمریکایی بیشتر از سنگ از کلمه راک استفاده می کنند
یک تکه سنگ گرد بزرگ
یک سنگ صاف کوچک که مخصوصاً در ساحل یا کف رودخانه یافت می شود
سنگی که شکل حیوان یا گیاهی دارد که هزاران سال پیش می زیسته است
به آرامی به عقب و جلو یا از این طرف به طرف دیگر حرکت کند یا کاری را وادار به انجام این کار کند
برای ایجاد احساس شوک در افراد در یک مکان یا سازمان - در گزارش های خبری استفاده می شود
to make the future of something seem less certain or steady than it was before especially because of problems or changes
اینکه آینده چیزی نسبت به قبل قطعی یا ثابت به نظر برسد، به خصوص به دلیل مشکلات یا تغییرات
اگر انفجار یا زلزله ای منطقه ای را به لرزه درآورد، آن را به لرزه در می آورد
the dry solid part of the earth's surface or any large piece of this that sticks up out of the ground or the sea
قسمت جامد خشک سطح زمین یا هر قطعه بزرگی از آن که از زمین یا دریا بیرون زده است
یک تکه سنگ یا سنگ
صفی از سنگ های بزرگ که از دریا بلند شده اند
عامیانه برای سنگ با ارزش مورد استفاده در جواهرات، به ویژه الماس
a type of popular music with a strong loud beat that is usually played with electric guitars and drums
نوعی موسیقی محبوب با ضرب آهنگ قوی و بلند که معمولاً با گیتار الکتریک و درام نواخته می شود
نوعی شیرینی سفت که معمولاً به شکل چوب است
اگر کسی سنگ شماست، احساس می کنید که می توانید به او تکیه کنید و او همیشه از شما حمایت خواهد کرد.
to (cause someone or something to) move backwards and forwards or from side to side in a regular way
(وادار کردن کسی یا چیزی) به طور منظم به عقب و جلو یا از این طرف به سمت دیگر حرکت کند
If a person or place is rocked by something such as an explosion the force of it makes the person or place shake
اگر فردی یا مکانی توسط چیزی مانند انفجار تکان بخورد، نیروی آن فرد یا مکان را به لرزه در می آورد.
اگر رویدادی گروهی از مردم یا جامعه را تکان دهد، باعث ایجاد احساس شوک می شود
برای پوشیدن یک سبک خاص از لباس و غیره و خوب یا شیک به نظر رسیدن
یک توده سنگ بزرگ که از زمین یا دریا بیرون میآید یا یک قطعه سنگ جداگانه
عامیانه سنگ نیز یک الماس یا جواهرات دیگر است.
نوعی موسیقی محبوب با ضرب آهنگ قوی که معمولا با گیتار الکتریک و درام نواخته می شود
آنها چندین لایه سنگ را سوراخ کردند تا به نفت برسند.
غاری با صخره های چشمگیر (= اشکالی که به طور طبیعی از سنگ ساخته شده اند)
تونل از سنگ جامد منفجر شد.
volcanic/igneous/sedimentary rocks
سنگهای آتشفشانی / آذرین / رسوبی
صخره جبل الطارق
کشتی به صخره های بدنام Sker Point برخورد کرد و به سه تکه شد.
کشتی به چند سنگ برخورد کرد و غرق شد.
یک صخره بزرگ در آب بیرون زد.
از روی صخره های پای صخره بالا رفتند.
روی تابلو نوشته شده بود خطر: سقوط سنگ.
به بستر رودخانه رفتیم و از سنگی به صخره دیگر قدم گذاشتیم.
معترضان به سربازان سنگ پرتاب کردند.
punk/indie/classic rock
پانک/ایندی/راک کلاسیک
یک گروه راک / ستاره / کنسرت
یک نوازنده راک/آهنگ/آلبوم
من از رپ متنفرم اما راک را دوست دارم.
یک چوب سنگ برایتون
او سنگ من است.
او با گوش دادن به رپ سنگ های خود را از دست می دهد.
ازدواج سو روی سنگ است.
اسکاچ روی سنگ ها
جلوتر، پوشش گیاهی به صخره برهنه شکست.
این قلعه بر روی یک صخره عظیم قرار گرفته است.
رودخانه بین دیواره های صخره ای می گذرد.
سنگ هایی که در زیر دریا شکل گرفته اند
بهمن سنگ سست
مسیر بر اثر ریزش سنگ مسدود شده بود.
وقتی سعی کردم از آنها بالا بروم سنگ ها لغزنده بودند.
لارس به من یاد داد که از سنگ بگذرم.
به سگ های محله سنگ پرتاب می کردند.
تظاهرکنندگان به سمت پلیس سنگ پرتاب کردند.
سنگ
boulder
تخته سنگ
pebble
سنگریزه
cobblestone
سنگفرش
goolie
نادان
gravel
سنگ ریزه
جرم
rubble
قلوه سنگ
slab
دال
scree
اسکریپ
sarsen
سارسن
talus
تالوس
stones
سنگ ها
rock debris
بقایای سنگ
stepping stone
سنگ زیر پا
مسدود کردن
cairn
صخره ای
concretion
بتن ریزی
boondie
باندی
cobble
غلات
شن
grit
صخره
crag
گرانول
granule
قطعه
nugget
بولدرستون
boulderstone
جبر
gibber
گلوله
pellet
سنگ جبر
gibber stone