word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
ماضی ساده و ماضی ساقه
-
a kick. hit. or throw of the ball that is intended to score points in a sport such as cricket. football. tennis. or golf.
یک ضربه اصابت. یا پرتاب توپی که برای کسب امتیاز در ورزشی مانند کریکت در نظر گرفته شده است. فوتبال. تنیس یا گلف
-
عمل شلیک یک تفنگ یا سلاح دیگر.
-
کسی که در هدف گیری و شلیک اسلحه ماهر/بی مهارت است
-
تلاش برای انجام یا رسیدن به چیزی که قبلا انجام نداده اید.
-
a photograph.
یک عکس
-
یک قطعه کوتاه در یک فیلم که در آن یک اکشن یا یک سری اکشن کوتاه وجود دارد
-
مقدار کمی از یک نوشیدنی الکلی قوی.
-
مقدار کمی نوشیدنی غیر الکلی با طعم یا اثر قوی.
-
an injection (= the act of putting a drug or vaccine into someone`s body with a needle). or an amount of the drug or vaccine put into the body by a single injection.
تزریق (= عمل تزریق دارو یا واکسن به بدن کسی با سوزن). یا مقداری از دارو یا واکسن که با یک تزریق وارد بدن می شود.
-
یک توپ هوی متال که در یک مسابقه ورزشی پرتاب می شود
-
توده ای از توپ های فلزی کوچک که از تفنگ شلیک می شوند.
-
(of silk) having small threads of a colour in it. so that the main colour appears to change depending on the angle at which the cloth is seen.
(از ابریشم) که رشته های کوچکی از رنگ در آن باشد. به طوری که به نظر می رسد رنگ اصلی بسته به زاویه ای که پارچه دیده می شود تغییر می کند.
-
دیگر کار نمی کند یا موثر نیست.
-
خلاص شدن یا رهایی از چیزی یا ترک چیزی
-
ماضی ساده و ماضی ساقه
-
عمل شلیک یک تفنگ یا سلاح دیگر.
-
تلاش برای کسب امتیاز با پرتاب. ضربه زدن یا لگد زدن به یک توپ یا جسم دیگر.
-
a photograph. or a short piece in a movie in which there is a single action or a short series of actions.
یک عکس یا یک قطعه کوتاه در یک فیلم که در آن یک اکشن یا یک سری اکشن کوتاه وجود دارد.
-
مقداری از دارو که با یک بار تزریق وارد بدن می شود.
-
یک توپ هوی متال که در یک مسابقه ورزشی پرتاب می شود. یا توپ های فلزی کوچکی که از تفنگ شلیک می شوند
-
تلاش برای انجام یا رسیدن به چیزی که دشوار است. زمانی که موفقیت نامشخص است
-
مقدار کمی نوشیدنی الکلی
-
دیگر کار نمی کند یا موثر نیست.
example - مثال
-
او با یک شوت ترک خورده به پشت دروازه گلزنی کرد.
-
وقتی دروازه بان ضربه را منحرف کرد، تماشاگران تشویق شدند.
-
ضربه زاویه دار او از فاصله 20 یاردی دروازه بان را شکست داد.
-
او تظاهر به شلیک به سمت چپ کرد.
-
ویلاس ضربه را اشتباه هدایت کرد. و توپ از بالای دروازه عبور کرد.
-
او شش گلوله به سمت هدف شلیک کرد.
-
آنها برای ترساندن ما چندین گلوله شلیک کردند.
-
آیا مشکلی ندارید که قبل از شروع بازی چند ضربه تمرینی داشته باشم؟
-
من چهار شوت داشتم اما حتی به هدفم نخوردم.
-
پلیس تیرهای هشدار دهنده شلیک کرد اما معترضان توجهی نکردند.
-
او تصمیم گرفت برای ساختن خانه خود تلاش کند.
-
شما نمی توانید قفل را باز کنید؟ اجازه دهید من یک شات در آن است.
-
فیلم با نمایی رویایی از غروب خورشید آغاز می شود.
-
فیلم با تصویری از یک کوهنورد که از پرتگاه آویزان است شروع می شود.
-
فیلم با یک فیلم ردیابی طولانی در اطراف خانه متروک به پایان می رسد.
-
من یک عکس فوق العاده از بچه ها در قایق گرفتم.
-
من تعدادی از بهترین عکس هایم را با این دوربین گرفته ام.
synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
-
backfire
نتیجه معکوس
-
calculation
محاسبه
-
idleness
بیکاری، تنبلی
-
laziness
تنبلی
-
اندازه گیری
-
misfortune
بد شانسی
-
واقعیت
-
حقیقت
-
بد شانسی
-
nonevent
بدون رویداد
-
سرگرمی
-
سرگرم کننده
-
idleness
بیکاری، تنبلی
-
laziness
تنبلی
-
عبور