sponsorship
sponsorship - حمایت
noun - اسم
UK :
US :
حمایت مالی برای یک فعالیت یا رویداد
عمل حمایت از کسی یا چیزی یا حمایت شدن
financial support given to pay for a sports or arts event training etc in exchange for advertising or to get public attention
حمایت مالی برای پرداخت هزینه یک رویداد ورزشی یا هنری، آموزش و غیره، در ازای تبلیغات یا جلب توجه عمومی
عمل حمایت رسمی از یک پیشنهاد یا پیشنهاد
پولی که معمولاً توسط یک شرکت برای حمایت از یک شخص، سازمان یا فعالیت داده می شود
ارائه پول برای یک برنامه تلویزیونی یا رادیویی، وب سایت، رویداد ورزشی یا فعالیت های دیگر در ازای تبلیغات
the act of providing money for a television or radio programme, website, sports event or other activity in exchange for advertising
عمل حمایت از یک ایده جدید، به ویژه یک قانون
عمل حمایت از یک فرد، سازمان یا فعالیت با دادن پول، تشویق یا کمک های دیگر
the act of supporting a person organization or activity by giving money encouragement, or other help
حالا در مورد آن موضوع کوچک حمایت مالی باشگاه.
ممنوعیت حمایت شرکت دخانیات از رویدادهای ورزشی
در سال آینده ما در حال راه اندازی یک برنامه حمایت مالی جامع برای جذب کمک های مالی شرکت ها و حمایت های خاص هستیم.
In the coming year we are launching a comprehensive sponsorship programme to attract corporate donations and specific sponsorship.
تلویزیون پیوند اصلی بین ورزش و حمایت مالی شرکتی را فراهم می کند.
حمایت مالی شرکتی تضمین می کند که پول بسیار بیشتری نسبت به آنچه که در غیر این صورت بود، به ورزش راه پیدا می کند.
Corporate sponsorship ensures that far more money finds its way into sport than would otherwise be the case.
شرکت ها می توانند با ارائه حمایت مالی، فضای اداری یا امکانات چاپ به پروژه ها کمک کنند.
Companies can help projects by providing financial sponsorship, office space or printing facilities.
ما به دنبال حمایت از مشاغل محلی هستیم.
دولت مقررات را برای حمایت از مهاجران جدید تشدید کرده است.
The government has tightened regulations for sponsorship of new immigrants.
این نمایشگاه 50000 پوند حمایت دولتی دریافت کرد.
The exhibition received £50,000 in government sponsorship.
هزینه ورودی 10 پوند است و هر شرکت کننده برای شرکت باید 50 پوند حمایت مالی جمع آوری کند.
There is a £10 entry fee and each participant should raise £50 in sponsorship in order to take part.
تنها امید ما حمایت مالی است، اما حتی در اینجا من احساس می کنم که اکثر شرکت ها سرمایه گذاری را ترجیح می دهند.
اما برنده شدن در قراردادهای حمایتی جدید می تواند برای برگزارکنندگان بسیار وقت گیر و خسته کننده باشد.
But winning new sponsorship deals can be extremely time consuming and frustrating for the organisers.
حمایت صنعت دخانیات از رویدادهای ورزشی بحث برانگیز است.
بدیهی است که برای هر دو طرف بهتر است اگر تمام حمایت های ما از یک سازمان باشد.
Obviously it would be better for both parties if all the sponsorship we need comes from a single organisation.
قرارداد 50 میلیون دلاری حمایت مالی
این پروژه باید 8 میلیون پوند حمایت مالی جمع آوری کند.
ما باید حمایت مالی برای اکسپدیشن پیدا کنیم.
دو میلیون پوند از طریق حمایت مالی جمع آوری شد.
حمایت سناتور از قانون آموزش شغلی
فرم های ورود و حمایت مالی برای ماراتن در دفاتر پست محلی موجود است.
او امیدوار است که حدود 4000 پوند برای حمایت مالی بیمارستان جمع آوری کند.
بسیاری از شرکت کنندگان از خانواده، دوستان و همکاران حمایت مالی می گیرند.
او حدود 500 پوند از حمایت مالی جمع آوری کرده است.
دلارهای حمایتی بیسابقه در حال افزایش است.
این شرکت با این تیم قرارداد حمایت مالی منعقد کرده است.
ما از یکی از بانک های بزرگ حمایت مالی دریافت کرده ایم.
بدون حمایت سخاوتمندانه شرکتی، شرکت باله دوام نمی آورد.
حمایت مالی برای جام جهانی سال آینده
قرارداد اسپانسر چهار ساله
برگزارکنندگان مسابقه در تلاش برای جلب حمایت از شرکت های محلی هستند.
under commercial sponsorship
تحت حمایت تجاری
حمایت دولتی از جوامع مذهبی
حمایت تنباکو از فرمول یک
این شرکت تصمیم گرفته است از برخی از حمایت های ورزشی خود کناره گیری کند.
20000 پوند از طریق حمایت مالی برای پرداخت هزینه آموزش و تجهیزات جمع آوری شد.
این ارکستر سالانه 2 میلیون پوند از شرکت ها حمایت مالی دریافت می کند.
حمایت برندها از رویدادهای ورزشی
این شرکت در حال بررسی بودجه 6 میلیون یورویی سالانه تبلیغات و حمایت مالی خود است.
او به دلیل حمایت مالی از این لایحه مورد انتقاد قرار گرفت.
ما یک طرح حمایت از دانشجویان داریم که از دانشجویان 18 ساله تا دانشگاه حمایت می کند.
backing
پشتیبان
حمایت کردن
patronage
حمایت
منابع مالی
aegis
eegis
promotion
ترویج
کمک
معاونت
advocacy
دفاع
financing
تامین مالی
حامی
auspices
دارایی، مالیه، سرمایه گذاری
egis
egis
فرهیختگی
auspice
احسان
benefaction
سرمایه گذاری فرشته
angel investment
قهرمانی
یارانه
subsidy
خواستگاری
espousal
اعطا کردن
پول
funds
تشویق
سرمایه گذاری
encouragement
حفاظت
تایید
اهميت دادن
endorsement
پیشبرد
قیمومیت
furtherance
طرفداری انگلستان
guardianship
favouringUK
حریف
مخالفت
متوقف کردن
جراحت
discouragement
دلسردی
حمله کنند
hindrance
مانع
ضرر - زیان
rejection
طرد شدن
forfeit
از دست دادن
مالیات
obstruction
انسداد
antagonism
تضاد
harm
صدمه
humility
فروتنی
disapproval
رد
رقابت
blockage
انحراف
modesty
اعتراض
detraction
توقف
stoppage
