view
view - چشم انداز
noun - اسم
UK :
US :
آنچه در مورد چیزی فکر می کنید یا به آن اعتقاد دارید
روشی برای تفکر یا درک چیزی
آنچه را می توانید ببینید یا اینکه آیا می توانید آن را ببینید
کل منطقه ای که می توانید از جایی ببینید، به خصوص زمانی که بسیار زیبا یا چشمگیر است
a photograph or picture showing a beautiful or interesting place
عکس یا تصویری که یک مکان زیبا یا جالب را نشان می دهد
موقعیت یا زمانی که امکان دیدن چیزی مانند یک نمایش هنری برای مردم وجود دارد
منطقه ای که می توانید از پنجره یا مکان ببینید، به خصوص زمانی که زیبا باشد
منظره ای چشمگیر از یک منطقه بسیار بزرگ که مسیر طولانی در مقابل شما امتداد دارد
نمایی از یک منطقه بزرگ از مناظر زیبا
آنچه در یک مکان می بینید، به خصوص زمانی که مردم در حال حرکت هستند و کارهایی را انجام می دهند
چیزی که می بینید، به خصوص چیزی بسیار چشمگیر یا شگفت انگیز
فکر کردن به چیزی یا کسی به روشی خاص
نگاه کردن به چیزی، به خصوص به این دلیل که زیبا است یا به آن علاقه دارید
برای تماشای یک برنامه تلویزیونی، فیلم و غیره
یک عقیده، عقیده، یا ایده، یا طرز تفکر در مورد چیزی
روشی برای تفکر در مورد جهان
آنچه می توانید از یک مکان خاص ببینید یا توانایی دیدن از یک مکان خاص
تصویر یک مکان خاص
آنقدر نزدیک که دیده شود
اگر چیزی در معرض دید است، طوری تنظیم می شود که برای عموم قابل مشاهده باشد
داشتن عقیده یا طرز تفکر خاصی در مورد کسی یا چیزی
تماشا کردن چیزی
به طور کامل یا دقیق به چیزی نگاه کردن
راهی برای نگاه کردن به چیزی؛ یک نظر
به چیزی نگاه کردن یا در نظر گرفتن
ما خیلی خیلی خوش شانس بودیم که آپارتمانی با چشم انداز گرفتیم.
دفتر ادوینا رو به جنوب بود و نمایی رو به دریاچه داشت.
Robyn had a comfortable childhood growing up in a pleasant, unostentatious house with a view of the sea.
رابین دوران کودکی راحتی داشت و در خانه ای دلپذیر و بی هویت با منظره دریا بزرگ شد.
دن خوشحال شد که اتاقی با منظره خیره کننده از حوضه لس آنجلس بدست آورد.
این نظرسنجی دیدگاه بسیار محافظه کارانه ای را در مورد اینکه ساختار خانواده ایده آل باید باشد منعکس کرد.
طبیعی است که کودکان دیدگاه های متفاوتی با والدین داشته باشند.
مناظر باشکوهی از حومه اطراف وجود داشت.
بیشتر اتاق ها از منظره پانوراما از اقیانوس لذت می برند.
منظره بالای برج بسیار دیدنی بود.
منظره دریا/کوه
من یک اتاق با منظره می خواهم.
دریاچه به زودی نمایان شد.
خورشید از دید ناپدید شد.
تنش های درون گروه از دید عموم پنهان ماند.
هیچ کس در نظر نبود.
در راهرو به دور از دید پنهان شدم.
بنشین - دیدم را مسدود می کنی.
دید خوبی به صحنه نداشتم.
داشتن دیدگاه های سیاسی قوی
من و او نظرات مخالفی در مورد این موضوع داریم.
نظرات او در مورد این موضوع کاملاً شناخته شده بود.
این جلسه به مردم این فرصت را می دهد تا نظرات خود را در مورد موضوع بیان کنند.
ما معتقدیم که دخالت کردن اشتباه است.
این شواهد این دیدگاه را تأیید می کند که خشونت بیش از حد در تلویزیون وجود دارد.
از طرفی من دیدگاه دیگری دارم.
می ترسم با این دیدگاه موافق نباشم.
دیدگاه شخصی / شخصی من این است که …
به نظر من اتلاف وقت بود.
There was a frank exchange of views (= an angry argument) between Dr Wilson and the other members of the committee.
بین دکتر ویلسون و سایر اعضای کمیته تبادل نظر صریح (= مشاجره خشمگینانه) صورت گرفت.
او نگاهی خوش بینانه به زندگی دارد.
نگرش مسیحی به جهان
این کتاب به خوانندگان دیدی درونی از زندگی سیاسی می دهد.
دیدگاه سنتی این بود که ازدواج باید ماندگار باشد.
His performance went viral, attracting over 8 million views on YouTube.
اجرای او در فضای مجازی منتشر شد و بیش از 8 میلیون بازدید در یوتیوب به خود جلب کرد.
کتابی با نمایی از پاریس
در بازدیدهای خود، مناظری از شهر و حومه اطراف را نقاشی کرد.
از هواپیما منظره ای از منهتن داشتیم.
چشم انداز
outlook
پانوراما
صحنه
panorama
جنبه
منظره
vista
تماشایی
مراقب باش
منظره دریا
فرمان
spectacle
منظره شهری
lookout
منظره رودخانه
seascape
منظره برفی
منظره شهر
scenery
ظاهر
cityscape
طرح کلی
riverscape
تصویر
snowscape
جارو کردن
townscape
نمای هوایی
نمای چشم پرنده
outline
محیط اطراف
منظره دیدنی
نمایش دادن
دید
aerial view
فرار کردن
bird's-eye view
پرسپکتیو هوایی
surroundings
scenic view
visibility
scape
aerial perspective