technical
technical - فنی
adjective - صفت
UK :
US :
مرتبط با دانش نحوه کار ماشین ها
technical language is language that is difficult for most people to understand because it is connected with one particular subject or used in one particular job
زبان فنی زبانی است که درک آن برای اکثر مردم دشوار است زیرا با یک موضوع خاص مرتبط است یا در یک شغل خاص استفاده می شود
مربوط به جزئیات دقیق کوچک یا قوانینی است که می گوید یک سیستم چگونه باید کار کند
technical ability is the ability to do the difficult things that you have to do in order to play music do a sport etc
توانایی فنی توانایی انجام کارهای دشواری است که برای نواختن موسیقی، انجام یک ورزش و غیره باید انجام دهید
connected with practical knowledge skills, or methods, especially in industrial or scientific work
مرتبط با دانش، مهارت ها یا روش های عملی، به ویژه در کارهای صنعتی یا علمی
signs that show the way prices are moving on the stock market and that help people to calculate what will happen to the price of shares etc in the future
علائمی که نحوه حرکت قیمت ها در بازار سهام را نشان می دهد و به مردم کمک می کند تا محاسبه کنند که در آینده چه اتفاقی برای قیمت سهام و غیره خواهد افتاد.
نام دیگری برای tech2
مربوط به دانش، ماشین آلات یا روش های مورد استفاده در علم و صنعت
مربوط به دانش و روش های یک موضوع یا شغل خاص است
مربوط به مهارت ها و روش های عملی است که در یک فعالیت خاص استفاده می شود
involving or needing special skills or knowledge esp. in science or engineering (= the design and building of machines, equipment and structures)
شامل یا نیاز به مهارت یا دانش خاص، به ویژه. در علم یا مهندسی (= طراحی و ساخت ماشین آلات، تجهیزات و سازه ها)
مربوط به علم یا صنعت
مربوط به دانش مورد استفاده در یک موضوع خاص یا نوع کار
درک یک موضوع فنی، کلمه و غیره بدون دانش خاصی از یک موضوع دشوار است
مربوط به ماشین ها، سیستم ها، و غیره یا به روش عملی که در آن چیزی کار می کند
بر اساس روشی بسیار دقیق و دقیق برای درک یک قانون یا یک قانون
signs relating to the way markets typically behave, rather than those relating to the real profits of companies whose shares are traded, the real economy etc.
علائم مربوط به رفتار معمولاً بازارها، به جای آنهایی که مربوط به سود واقعی شرکت هایی است که سهام آنها معامله می شود، اقتصاد واقعی و غیره.
→ tech noun
→ اسم فنی
هم اشتون و هم مک میلان جنبه های فنی رقص خود را بسیار جدی می گیرند.
سایر دانش آموزان بین خوداتکایی و وابستگی فنی گرفتار شده بودند.
technical experts
کارشناسان فنی
او در آنجا به خاطر شاهکارهای فنی اش به یاد می آید.
یک خطای فنی
And Whitehurst suggested that when technical instruments produced conflicting results, lab guidelines at times were unclear on how to proceed.
و وایتهرست پیشنهاد کرد که وقتی ابزارهای فنی نتایج متناقضی ایجاد میکنند، دستورالعملهای آزمایشگاهی در مواقعی مبهم بودند که چگونه ادامه دهند.
هیچ کس در اینجا دانش فنی برای تعمیر دستگاه کپی را ندارد.
هیئت منصفه باید با بسیاری از مسائل فنی حقوقی برخورد کند.
بسیاری از کتابهای مربوط به ساخت مبلمان بسیار فنی هستند یا به مهارتهای هنری نیاز دارند.
In some ways the job had been a good fit since he was clearly the best technical problem-solver in the organization.
از برخی جهات این شغل مناسب بود، زیرا او به وضوح بهترین حلال مشکلات فنی در سازمان بود.
گام بعدی این است که پیشرفت فنی درون زا برای مدل ایجاد شود.
The Government's position is that a tax-raising power in the technical sense inevitably means that taxes will be raised.
موضع دولت این است که قدرت افزایش مالیات به معنای فنی ناگزیر به معنای افزایش مالیات است.
As a quarterback Elway has excellent technical skills.
الوی به عنوان یک کوارتربک مهارت های فنی بسیار خوبی دارد.
ما برای کسانی که نرم افزار ما را خریداری می کنند، پشتیبانی فنی رایگان ارائه می دهیم.
The organization provides technical assistance to farmers.
این سازمان به کشاورزان کمک فنی می کند.
technical skills/expertise.
مهارت های فنی / تخصص.
آموزش فنی
طراحی فنی (= به ویژه به عنوان یک موضوع مدرسه تدریس می شود)
این یک موضوع کاملا فنی است.
او توانایی فنی برای اجرای خوب آهنگ را ندارد.
اسکیت بازها برای پیچیدگی فنی امتیاز بیشتری کسب می کنند.
بسیاری از بحث ها بسیار فنی بود.
مقاله پر از اصطلاحات فنی است.
راهنما برای افراد غیر متخصص بسیار فنی است.
وکلای آنها روزها بر سر جزئیات فنی بحث و جدل کردند.
مکالمه برای من کمی فنی شد، بنابراین آنها را به آن واگذار کردم.
بدون اینکه خیلی تکنیکی انجام شود، اساساً این روش کار می کند.
چند مشکل فنی
من شخصاً برخی از بخشهای کتاب را کمی فنی دیدم که نمیتوانم آنها را دنبال کنم.
او در اجرای خود به عنوان ملکه برفی درخشش فنی بسیار خوبی از خود نشان داد.
این شرکت کامپیوتری در آخرین لحظه با درایوهای دیسک جدید خود با مشکلات فنی مواجه شد.
آنها هم بهترین کارآفرینان و هم بهترین افراد فنی را دارند.
یک شرکت فنی/بخش فنی
تنها 3 درصد از نیروی کار آموزش فنی را گذرانده اند.
برنامه های کارشناسی در اقتصاد و حسابداری بر تخصص فنی تاکید دارند.
این زبان برای اکثر مردم بسیار فنی است که آن را درک نمی کنند.
سعی کنید در صورت امکان از بسیاری از اصطلاحات فنی اجتناب کنید.
technical problems/errors/glitches
مشکلات فنی / خطاها / اشکالات
او رئیس تیم پشتیبانی فنی ما است.
لطفا به دفترچه راهنمای فنی مراجعه کنید.
این یک تفسیر بیش از حد فنی از مقررات است که باعث این مشکل شده است.
The technical definition of a multinational fails to convey the scope and diversity of global business.
تعریف فنی چند ملیتی نمی تواند دامنه و تنوع تجارت جهانی را بیان کند.
فنی پیشنهاد می کند که باید بفروشیم.
فنی بسیار صعودی است.
علمی
technological
تکنولوژیکی
کاربردی
applied
صنعتی
مهندسی
فنی
techy
با تکنولوژی بالا
high-tech
فناوری پیشرفته
hi-tech
غیر نظری
non-theoretical
مکانیکی
mechanical
عمومی
nontechnical
غیر فنی
untechnical
غیر تخصصی
nonspecialized
سرراست
unspecialized
قرار دادن
straightforward
جهانی
بی خبره
به طور کلی
inexpert
بدیهی است
مشترک
self-evident
غیر اختصاصی
غیر انحصاری
nonspecific
غیر حرفه ای
nonexclusive
خود توضیحی
nonprofessional
تعمیم یافته انگلستان
self-explanatory
generalizedUS
unprofessional
معمولی
generalisedUK
generalizedUS
generic