bargain
bargain - چانه زدن
noun - اسم
UK :
US :
چیزی که ارزان یا کمتر از قیمت معمولش میخرید
توافقی که بین دو فرد یا گروه بسته شده است تا در ازای چیز دیگری کاری انجام دهند
برای بحث در مورد شرایط فروش، توافق و غیره، به عنوان مثال تلاش برای دریافت قیمت پایین تر
چیزی که ارزان یا کمتر از قیمت معمولی می خرید
توافق بین دو نفر یا گروه برای انجام کاری در ازای چیز دیگری
an occasion when particular shares, bonds etc are bought or sold on a financial market. The number of bargains in a particular period of time is one measurement of the level of economic activity
موقعیتی که سهام خاص، اوراق قرضه و غیره در یک بازار مالی خرید یا فروخته می شود. تعداد معاملات در یک دوره زمانی خاص یکی از معیارهای سطح فعالیت اقتصادی است
to discuss the conditions of a sale agreement etc in order to get the greatest advantage for yourself
در مورد شرایط فروش، قرارداد و غیره بحث کنید تا بیشترین مزیت را برای خود داشته باشید
چیزی در فروش با قیمتی کمتر از ارزش واقعی آن
an agreement between two people or groups in which each promises to do something in exchange for something else
توافقی بین دو فرد یا گروه که در آن هر کدام قول می دهند در ازای چیز دیگری کاری انجام دهند
to try to make someone agree to give you something that is better for you such as a better price or better working conditions
تلاش برای وادار کردن کسی به دادن چیزی که برای شما بهتر است، مانند قیمت بهتر یا شرایط کاری بهتر
چیزی که به قیمتی کمتر از حد معمول یا کمتر از ارزش آن فروخته می شود
تلاش برای رسیدن به توافق با کسی برای به دست آوردن قیمت کمتر
چیزی که با قیمتی کمتر از حد معمول به فروش می رسد
وضعیتی که در آن دو یا چند نفر بر سر قیمتی که چیزی به آن فروخته می شود توافق می کنند
در بریتانیا، اقدامی برای خرید یا فروش سهام در بورس لندن
علاوه بر حقایقی که قبلاً ذکر شد
to discuss something with somebody for example a price or a rate of pay in order to get an agreement that is of advantage to you
بحث کردن درباره چیزی با کسی، مثلاً قیمت یا نرخ دستمزد، به منظور به دست آوردن توافقی که برای شما سودمند است
به دنبال معامله ای برای نماد وضعیت هستید؟
تنها کاری که او باید انجام می داد این بود که معامله کند.
He has already triggered a steep rise in transfer market prices by proving such a bargain at £2.5 million.
او قبلاً با اثبات چنین معامله ای در 2.5 میلیون پوند باعث افزایش شدید قیمت های بازار نقل و انتقالات شده است.
قیمت مقرون به صرفه ممکن است فروش قابل توجهی را جذب کند و در عین حال رقبا را دلسرد کند.
Read in studio Antique dealers and bargain hunters have been looking through the belongings of the late Robert Maxwell.
در استودیو بخوانید، دلالان عتیقه و شکارچیان مقرون به صرفه به دنبال وسایل مرحوم رابرت ماکسول بوده اند.
آیا معامله ای در بازار دریافت کردید؟
قوطی 10 اونسی معامله بهتری نسبت به قوطی 4 اونسی است.
The town has struck a Faustian bargain, they contend -- trading something of its small-town soul for success.
آنها ادعا می کنند که شهر به یک معامله فاوستی دست یافته است - چیزی از روح شهر کوچک خود را برای موفقیت معامله می کند.
خطوط هوایی با قیمت های مقرون به صرفه درآمدی به دست نمی آورند.
Internet-based travel services are also creating a niche for themselves by offering last-minute travel bargains.
خدمات مسافرتی مبتنی بر اینترنت نیز با ارائه قیمتهای لحظه آخری سفر، جایگاهی برای خود ایجاد میکنند.
من چند معامله خوب در فروش انتخاب کردم.
ماشین با آن قیمت معامله شد.
bargain prices
قیمت های توافقی
او و شریکش با هم معامله کرده بودند تا همه چیز را به هم بگویند.
I've done what I promised and I expect you to keep your side of the bargain (= do what you agreed in return).
من آنچه را که قول داده بودم انجام دادم و از شما انتظار دارم که طرف معامله خود را حفظ کنید (= آنچه را که در ازای آن توافق کردید انجام دهید).
سرانجام دو طرف معامله کردند (= به توافق رسیدند).
من با شما معامله خواهم کرد.
بخشی از معامله او مراقبت از ماشین بود.
داوطلبان چیزهای زیادی یاد می گیرند و از معامله لذت می برند.
او بسیار قوی و کاملاً نترس در معامله است.
شاید بتوانیم معامله ای انجام دهیم.
ایالات متحده یک معامله تاریخی با هند منعقد کرده است.
این کت نصف قیمت بود - یک معامله واقعی.
این ایرلاین مرتباً رزروهای لحظه آخری را با قیمت مقرون به صرفه ارائه می دهد.
The sales had started and the bargain hunters (= people looking for things at a low price) were out in force.
فروش شروع شده بود و شکارچیان معامله (= افرادی که به دنبال چیزهایی با قیمت پایین هستند) به کار خود ادامه دادند.
اگر ماشین را تمیز کنی، آشپزخانه را تمیز می کنم. باشه، این یک معامله است.
The management and employees eventually struck/made a bargain (= reached an agreement).
مديريت و كاركنان در نهايت با هم معامله كردند (= به توافق رسيدند).
اتحادیه ها هر سال برای نرخ های بهتر حقوق با کارفرمایان چانه زنی می کنند.
او نتوانست طرف معامله خود را انجام دهد.
بلیت نمایش را با نیم بها گرفتیم، یک معامله واقعی.
معمولاً می توانید با فروشندگان عتیقه فروشی معامله کنید.
هریمن برای چانه زنی سخت تر توسط طرف آمریکایی فشار آورد.
The management and employees eventually struck a bargain.
در نهایت مدیریت و کارمندان به توافق رسیدند.
آنها احساس می کردند که این پیشنهاد خیلی کم است، اما پس از مدتی مذاکره، در نهایت به توافق رسیدند.
پس از اتمام معامله، کارگزار می خواهد بداند چه زمانی پرداخت انجام می شود.
آخرین استخدام ما یک تحلیلگر عالی و یک مدیر بسیار خوب در معامله است.
معامله
کش رفتن
snip
تکه تکه کردن
giveaway
هدیه دادن
خرید
pennyworth
پنی ورث
ارزش
discount
تخفیف
closeout
نزدیک
خرید خوب
ارزان خرید
ارزش پول
معامله خوب
خرید ارزان
discount purchase
خرید با تخفیف
ارزش خوب
ارزش زیادی برای پول
به طور شگفت انگیزی ارزان
کاهش
پیشنهاد
VFM
VFM
بیت
scrap
باطله
crumb
خرده نان
particle
ذره
مقدار کمی
خرید عالی
معامله بزرگ
معامله عالی
ارزش عالی
rip-off
پاره کردن
افزایش دادن
overcharge
اضافه شارژ
rip
پاره كردن
rort
روت
overcharging
شارژ بیش از حد
exploitation
بهره برداری