skip
skip - جست و خیز کردن
verb - فعل
UK :
US :
انجام ندادن کاری که معمولاً انجام می دهید یا باید انجام دهید
نخواندن، ذکر نکردن، یا برخورد با چیزی که معمولاً بعداً می آید یا اتفاق می افتد
رفتن از یک موضوع به موضوع دیگر بدون ترتیب ثابت
تا با گام ها و پرش های سریع به جلو حرکت کند
پریدن از روی طناب در حالی که آن را روی سر و زیر پاهای خود می چرخانید، به عنوان بازی یا ورزش
if a ball or something similar skips off a surface it quickly moves away from that surface after hitting it – used especially in news reports
اگر توپ یا چیزی مشابه از سطحی بپرد، پس از برخورد به آن به سرعت از آن سطح دور میشود - مخصوصاً در گزارشهای خبری استفاده میشود.
یک حرکت پرش
یک ظرف بزرگ برای آجر، چوب و زباله های سنگین مشابه
به آرامی و سریع حرکت کنید و بعد از هر مرحله یک پرش کوچک انجام دهید
to jump lightly over a rope that is held in both your hands, or by two other people and turned repeatedly under your legs and over your head as exercise or a game
به آرامی از روی طنابی که در هر دو دست شما یا دو نفر دیگر نگه داشته می شود و به عنوان ورزش یا بازی به طور مکرر زیر پاها و بالای سر شما می چرخند، بپرید.
ترک یک چیز یا مکان مخصوصاً سریع برای رفتن به دیگری
انجام ندادن یا نداشتن کاری که معمولاً انجام می دهید یا باید انجام دهید. برای جلوگیری
to throw a flat stone horizontally over water so that it touches and rises off the surface several times
یک سنگ صاف را به صورت افقی روی آب بیندازید تا چندین بار سطح را لمس کرده و از آن بلند شود
a large metal container into which people put unwanted objects or building or garden waste and which is brought to and taken away from a place by a special truck when people ask for it
ظرف فلزی بزرگی که افراد اشیاء ناخواسته یا زباله های ساختمانی یا باغی را در آن می ریزند و در صورت درخواست مردم توسط کامیون مخصوص به مکانی آورده شده و از آن خارج می شود.
یک پله کوچک، سبک، رقصیدن یا پریدن
شخصی که ناپدید شده است، به خصوص کسی که بدهکار است
برای حرکت سبک و سریع، به ویژه با قدم های کوچک رقصیدن یا پریدن
برای ترک یک مکان به سرعت
انجام ندادن یا نداشتن کاری؛ اجتناب کردن
a large metal container used for getting rid of rubbish, old building materials, etc. Skips are removed using a truck
یک ظرف فلزی بزرگ که برای خلاص شدن از شر زباله، مصالح ساختمانی قدیمی و غیره استفاده می شود.
بچه ها با پرش در طول مسیر رفتند.
They laboured with enthusiasm and imagination and showed tolerance towards interfering children who hopped and skipped around getting in the way.
آنها با اشتیاق و تخیل تلاش کردند و در برابر کودکان مزاحم که می پریدند و می پریدند و مانع راه می شدند، مدارا نشان دادند.
امروز هوا خیلی خوب است - بیایید کلاس را رها کنیم و به ساحل برویم.
شلی از پیاده رو پرید.
اما به نظر می رسید که شرکت های بزرگ در استخدام خود از لویولا صرف نظر می کردند.
بیل دوست دارد کار را زودتر ترک کند، بنابراین گاهی اوقات ناهار را حذف می کند.
در مقایسه با این، مرگ یک وعده غذایی حذف شده است.
حذف وعده های غذایی راه خوبی برای کاهش وزن نیست.
The trivia, though is irresistible, the history is thorough, and the technical stuff is easy to skip over.
با این حال، چیزهای بی اهمیت غیرقابل مقاومت است، تاریخچه کامل است، و از مسائل فنی به راحتی می توان گذشت.
مثل همیشه بی حوصله از کمک صرف نظر کردم و مستقیم به سمت عمل رفتم!
سپس، به نظر می رسد که چشمانش از تپه شکمش می گذرد، به صورت او نگاه کرد.
او با خوشحالی در کنار من پرید.
بره ها در مزارع پرش می کردند.
او حدود 20 دقیقه در روز پرش می کند.
دخترها در زمین بازی پرش می کردند.
او دوست دارد برای گرم کردن از طناب بپرد.
من اغلب صبحانه را به طور کامل حذف می کنم.
بعد از ظهر تصمیم گرفت کلاس را رها کند.
اگر در کلاس به موضوع پرداخته اید، می توانید فصل بعدی را نادیده بگیرید.
چیزی که دیدم باعث شد قلبم به تپش بیفتد.
قسمت آخر کتاب را رد کردم.
پیشنهاد می کنم به آخرین مورد در دستور کار برویم.
او مدام از یک موضوع گفتگو به موضوع دیگر می پرید.
بمب افکن ها اندکی پس از انفجار از کشور پرش کردند.
پسرها از روی حوض سنگ می پریدند.
وقتی دیدم کیست، قلبم به تپش افتاد.
او از وثیقه صرف نظر کرد و به مدت دو هفته متواری شد.
‘What were you saying?’ ‘Oh, skip it!’
«چی میگفتی؟» «اوه، بگذر!»
اسکات عملاً به خانه رفت، او بسیار خوشحال بود.
او به بازی با دوستانش رفت.
به سمت در پرید.
او شاهد پرش نوه کوچکش در مسیر بود.
بره ها در مزرعه می پریدند.
بازیکنان ورزشی اغلب با پرش تمرین می کنند.
این قسمت از کتاب خیلی جالب نیست، بنابراین از آن می گذرم.
The teacher kept skipping from one subject to another so it was difficult to follow what he was saying.
معلم مدام از موضوعی به موضوع دیگر پرش می کرد، بنابراین پیگیری آنچه می گفت دشوار بود.
ما در حال پرش از سراسر / سراسر / خاموش (= یک سفر سریع) به فرانسه برای یک روز.
پلیس فکر می کند که سارقان بانک باید تا به حال از کشور خارج شده باشند.
او بدون خداحافظی به سرعت و/یا مخفیانه رفت.
من سعی می کنم وزن کم کنم، بنابراین امروز ناهار را حذف کردم (= نخوردم).
اگر فرزندشان از مدرسه باز ماند آیا والدین باید پول بپردازند؟
کلاس را رها کردم و به جای آن به پارک رفتم.
hop
هاپ
caper
کپر
بهار
رقصیدن
prance
شوخی
bound
مقید شده است
gambol
گامول
پرش
bounce
جهش
frisk
دمدمی مزاج
leap
کاورت کردن
cavort
سفر
جست و خیز کردن
romp
باب
bob
منحنی
curvet
کلاهبردار
scamper
آب نبات چوبی
lollop
پرواز کردن
flit
پرواز
لوپ
lope
اجرا کن
اسکات
scoot
کانتر
canter
دلار
گام
پیچ
bolt
فرار کن
چراندن
graze
اسکور
skirr
اسکیت باز
skitter
trudge
رد کردن
صورت
ملاقات
ایستادن
صبر کن
به عهده گرفتن
plod
پله کردن
lumber
چوب
tramp
با صدا راه رفتن
clump
توده
shuffle
بر زدن
stumble
تلو تلو خوردن
stomp
پا زدن
slog
شلختگی
shamble
خراب کردن
stump
کنده
stamp
مهر
flounder
دست و پا کردن
galumph
گالومف
slough
لجن کشی
tromp
ترومپ
barge
بارج
scuffle
درگیری
flog
شلاق زدن
traipse
دام
lump
ضربه زدن
scuff
پوند
لنگی
limp
چوب پا
footslog
پیاده روی طولانی
trek
