tap
tap - ضربه زدن
verb - فعل
UK :
US :
قطعه ای از تجهیزات برای کنترل جریان آب، گاز و غیره از یک لوله یا ظرف
عمل ضربه ملایم به چیزی، به ویژه برای جلب توجه کسی
dancing in which you wear special shoes with pieces of metal on the bottom which make a loud sharp sound on the floor
رقصی که در آن کفشهای مخصوصی میپوشید با قطعات فلزی در پایین که صدای تیز بلندی روی زمین ایجاد میکند
عمل گوش دادن مخفیانه به تلفن شخصی با استفاده از تجهیزات الکترونیکی
جسمی با شکل خاص که برای خارج کردن مایع از بشکه به خصوص آبجو استفاده می شود
به آرامی انگشتان خود را به چیزی بزنید، به عنوان مثال برای جلب توجه کسی
to make a regular pattern of sounds with your fingers or feet, especially when you are listening to music
برای ایجاد یک الگوی منظم از صداها با انگشتان یا پاها، به خصوص زمانی که به موسیقی گوش می دهید
برای استفاده یا گرفتن آنچه از چیزی مانند منبع انرژی یا مقداری پول مورد نیاز است
تا حد امکان از ایده ها، تجربه، دانش و غیره که گروهی از افراد دارند استفاده کنند
گوش دادن مخفیانه به تلفن شخصی با استفاده از یک قطعه خاص از تجهیزات الکترونیکی
برای گرفتن مایع از تنه درخت با ایجاد سوراخ در آن
if a football club taps a player from another team it illegally tries to persuade that player to join its team
اگر یک باشگاه فوتبال به بازیکنی از تیم دیگر ضربه بزند، به طور غیرقانونی سعی می کند آن بازیکن را متقاعد کند که به تیمش بپیوندد.
آماده برای استفاده فوری در صورت نیاز
to hit something gently and often repeatedly especially making short sharp noises
ضربه زدن به چیزی به آرامی و اغلب مکرر، به خصوص ایجاد صداهای کوتاه و تیز
to touch the screen of a phone tablet computer etc. in order to give an instruction for something to happen
لمس صفحه نمایش گوشی، تبلت و غیره به منظور دستور دادن به اتفاقی
بدست آوردن یا استفاده از چیزی
استفاده از یک دستگاه کوچک متصل به تلفن برای گوش دادن مخفیانه به آنچه مردم می گویند
دستگاهی که جریان مایع به خصوص آب را از لوله کنترل می کند
دستگاهی که جریان گاز از لوله را کنترل می کند
دستگاهی که جریان آبجو را از بشکه یا لوله متصل به بشکه کنترل می کند
برای توصیف آبجو استفاده می شود که از یک بشکه از طریق یک شیر آب سرو می شود
در دسترس برای استفاده در هر زمان
ضربه یا لمس ملایم، یا صدایی که از ضربه زدن آرام به چیزی ایجاد می شود
→ tap dancing
→ رقص شیر
a small piece of equipment that can be attached to a phone in order to listen secretly to someone's phone calls
یک قطعه کوچک از تجهیزاتی که می توان آن را به تلفن وصل کرد تا مخفیانه به تماس های تلفنی دیگران گوش دهد
صدایی که توسط زبان ایجاد می شود که خیلی سریع به سمت بالا و پایین حرکت می کند و به ناحیه آلوئول برخورد می کند
ضربه سبک و سریع به چیزی یا با این کار صدا درآوردن
ضربه زدن نیز به معنای ضربه زدن است.
برای استراق سمع تلفن
دستگاهی که جریان مایع را کنترل می کند، به ویژه. اب؛ یک شیر آب
یک نفر به در زد.
او مشغول ضربه زدن به کامپیوترش بود.
رالف روی شانه ام زد.
روی نماد ضربه بزنید تا برنامه باز شود.
مدام انگشتانش را روی میز می زد.
موسیقی با ضربه زدن پای همه را تنظیم کرد.
ما باید از تخصص افرادی که در حال حاضر داریم استفاده کنیم.
به نظر می رسد این فیلم به احساسات عمومی در مورد حیوانات می پردازد.
او متقاعد شده بود که تلفنش شنود می شود.
ریچاردز به عنوان جایگزین رئیس بازنشسته انتخاب شده است.
او گل دوم خود را از فاصله نزدیک به ثمر رساند.
با چوب به یخ ضربه زد.
شاخه ها به پنجره می زدند.
میشنیدم که انگشتهایش را روی میز میزد.
به پاهایم می زدم (= با پاهایم به آرامی به زمین می خوردم) به موسیقی.
یک نفر روی شانه ام زد.
می توانید با یک بار ضربه زدن روی صفحه و کشیدن انگشت به سمت چپ، گزینه های تکرار و زدن را مدیریت کنید.
وقتی روی دکمه آپدیت ضربه زدم صفحه خالی شد.
For more than a century Eastern cities have expanded their water supplies by tapping ever more remote sources.
برای بیش از یک قرن، شهرهای شرقی منابع آب خود را با بهرهبرداری از منابع دورافتادهتر افزایش دادهاند.
در اینجا رگهای از استعداد ادبی وجود دارد که منتظر است ناشران از آن بهرهبرداری کنند.
او مشکوک بود که تلفنش شنود شده است.
شیر گرم/سرد
شیر را روشن/خاموش کنید.
برخی از شیرهای آبجو بیشتر از آبجو کف تولید می کردند.
همانطور که من در یک کتابخانه کار می کنم، همه این اطلاعات را در اختیار دارم.
ضربه ای به شانه اش زدم و او برگشت.
یک شیر آب روی پنجره بود - بابا بیرون بود!
او تپ و سالن رقص را تدریس می کند.
او ادعا می کند که در آن سال ها از شنود تلفن های دولتی از روزنامه نگاران چیزی نمی دانسته است.
به پشت دستش زد.
کیسی در حال ضربه زدن به کامپیوترش است.
valve
شیر فلکه
faucet
شير آب
spigot
میخ
stopcock
خنجر
spout
فواره زدن اب
دروازه
spile
ریختن
bibcock
خروس
egress
خروج
hydrant
شیر آب
nozzle
نازل
petcock
گلدسته
stopper
درپوش
outlet
پریز
جت
water spout
فوران آب
drinking fountain
محل عمومی در خیابان برای اب نوشیدن
bibb
بیب
تعویض
vent
تهویه
standpipe
لوله ایستاده
lid
درب
flap
فلپ
لوله
controller
کنترل کننده
shutoff
خاموش کردن
regulator
تنظیم کننده
plug
پلاگین
control valve
شیر کنترل