medium
medium - متوسط
adjective - صفت
UK :
US :
اندازه، سطح یا مقدار متوسط
گوشتی که متوسط یا متوسط کمیاب است تا حدودی پخته شده اما داخل آن کمی صورتی است
روشی برای انتقال اطلاعات و اخبار به مردم، مانند روزنامه، تلویزیون و غیره
راهی برای بیان ایده های خود، به ویژه به عنوان یک نویسنده یا یک هنرمند
ماده یا ماده ای که در آن چیزها رشد می کنند یا وجود دارند
ماده ای که نیرویی از آن عبور می کند
کسی که ادعا می کند قدرت دریافت پیام از افراد مرده را دارد
اندازه متوسط، بین کوچک و بزرگ
راه یا وسیله ای برای برقراری ارتباط یا تجارت
قرار گرفتن در وسط بین مقدار، اندازه، درجه یا مقدار بالا و پایین
(از گوشت) پخته شده تا وسطش دیگر سرخ نشود
روش یا روشی برای بیان چیزی
شخصی که می گوید می توانند از افرادی که مرده اند پیام دریافت کنند
ماده ای که چیزی در آن رشد می کند، در آن زندگی می کند یا در آن حرکت می کند
قرار گرفتن در وسط بین مقدار، اندازه یا درجه بالا و پایین. میانگین
مدیوم نیز به روشی اطلاق می شود که گوشت یا ماهی را بپزند به طوری که در وسط پخته شود
رسانه ای که یک هنرمند در آن کار می کند مواد یا روشی است که برای خلق اشیا استفاده می شود
ماده ای که موج یا نیروی دیگری از آن عبور می کند
شخصی که ادعا می کند از افرادی که مرده اند پیام دریافت می کند
a method of communication or entertainment for example television radio or the internet
یک روش ارتباطی یا سرگرمی، برای مثال تلویزیون، رادیو یا اینترنت
چیزی که به عنوان راهی برای ایجاد یا بیان چیز دیگری استفاده می شود
سایز لباسی که بین کوچک و بزرگ است
برای توصیف چیزی که از نظر اندازه بین کوچک و بزرگ است استفاده می شود
استیک ها را با فلفل مزه دار کنید و روی ذغال های متوسط روی گریل قرار دهید.
روی حرارت ملایم را کم کنید تا غلظت سس سبک شود.
او قد متوسطی داشت و دارای ویژگی هایی منظم و حتی از آن دست بود که فوراً فراموش می شوند.
Even the economy beyond Leeds and Yorkshire pulled my parents and their friends and acquaintances, small to medium middle class.
حتی اقتصاد فراتر از لیدز و یورکشایر، پدر و مادرم و دوستان و آشنایانشان را که طبقه متوسط کوچک تا متوسط بودند، به سمت خود کشاند.
A big oblong for the managing director six medium ones for the directors, a dozen small ones for the salesmen.
یک بلندی بزرگ برای مدیر عامل، شش قطعه متوسط برای مدیران، یک دوجین کوچک برای فروشندگان.
چه اندازه پیراهن می پوشد - متوسط یا بزرگ؟
The visitors recall medium pacer Martin Howie after completing a college course and Paul Johnson also returns.
بازدیدکنندگان پس از اتمام یک دوره کالج، مارتین هوی را به یاد می آورند و پل جانسون نیز بازمی گردد.
دو عدد سیب زمینی متوسط، پوست کنده و ورقه شده
سه اندازه کوچک، متوسط و بزرگ وجود دارد.
مردی با قد/ هیکل متوسط
یک استیک متوسط (= یک استیک کاملاً خوب پخته شده اما نه زیاد)
به مدت 15 دقیقه روی حرارت متوسط بپزید.
یک شراب سفید متوسط خشک
گوجه فرنگی متوسط تا بزرگ را انتخاب کنید.
Such a development seems unlikely at least in the short term (= it will not happen for quite a long time).
چنین توسعه ای حداقل در کوتاه مدت بعید به نظر می رسد (= برای مدت طولانی اتفاق نخواهد افتاد).
In the longer term children of depressed mothers are more likely to suffer from childhood depression.
در درازمدت، فرزندان مادران افسرده بیشتر از افسردگی دوران کودکی رنج می برند.
در دراز مدت، تلاش های ما نتیجه خواهد داد.
او مردی با هیکل متوسط، با موهای خاکستری و سبیل است.
تخم مرغ ها را در یک قابلمه متوسط بریزید.
صدها شرکت کوچک و متوسط در حال توسعه نرم افزار در برزیل هستند.
دختری با قد متوسط
یک کتاب با اندازه متوسط
آیا دوست دارید استیک شما کمیاب، متوسط یا خوب تهیه شده باشد؟
رسانه پخش/چاپ
آنها داستان را از طریق رقص بیان کردند.
کمپوست یک محیط رشد عالی است.
او مردی با قد متوسط بود.
این پیراهن در سایزهای کوچک، متوسط و بزرگ موجود است.
آیا دوست دارید استیک خود کمیاب، متوسط یا خوب تهیه شود؟
The work of art was done in mixed media (= using different substances), and included wood shavings, pieces of metal glue, and oil paint.
کار هنری به صورت ترکیبی (= با استفاده از مواد مختلف) انجام میشد و شامل تراشهای چوب، قطعات فلز، چسب و رنگ روغن بود.
Interactive TV opens up the medium of television to the participation of individuals.
تلویزیون تعاملی رسانه تلویزیون را به روی مشارکت افراد باز می کند.
اینترنت یک رسانه رو به رشد برای اطلاعات و بحث بدون سانسور است.
به طور معمول سینما رسانه انتخابی برای تجسم آینده است.
Many businesses are finding Web video an attractive marketing medium.
بسیاری از کسب و کارها ویدیوهای وب را یک رسانه بازاریابی جذاب می یابند.
دولت رسانه های دیجیتال را به عنوان یک فرصت کلیدی معرفی کرده است.
محصولات رسانه ای برای ارتباط بین شرکت ها و بازار هستند.
زبان بدن اغلب آگاهانه به عنوان وسیله ای برای بیان افکار و احساسات استفاده می شود.
آنها از طریق پست مستقیم تبلیغات می کنند.
آیا می توانم یک رسانه را امتحان کنم، لطفا؟
میانگین
intermediate
حد واسط
median
میانه
در حد متوسط
نمایشگاه
منظور داشتن
وسط
middling
میانه راه
midway
داخلی
medial
متوسط
mediocre
اواسط
mid
نیمه راه
halfway
میانجی
intermediary
استاندارد
معمولی
مرکزی
مشترک
عادی
commonplace
منصفانه
fairish
واسطه
mediate
میانه ترین
midmost
سایز متوسط
midsize
فروتن
midsized
خنثی
طبیعی
neutral
قابل عبور
همتراز
محبوب
passable
par
مفرط
utmost
بیشترین
farthermost
دورترین
farthest
بیشتر از همه
furthermost
بیرونی ترین
furthest
برجسته ترین
outermost
از راه دور
outmost
کنجکاو
remotest
متمایز
خارق العاده
distinctive
غیر معمول
منحصر بفرد
uncommon
غیرطبیعی
جانبدارانه
ناهمسان
abnormal
استثنایی
biased
نادر
بی رویه
exceptional
نجیب
infrequent
جزئي
irregular
متعصب
noble
غیر منطقی
partial
نهایی
prejudiced
نهایت
آخر
unreasonable
بیرونی
دور افتاده
uttermost
outer
outlying
