angle
angle - زاویه
noun - اسم
UK :
US :
فضای بین دو خط مستقیم یا سطحی که به یکدیگر می پیوندند، که بر حسب درجه اندازه گیری می شود
راهی برای در نظر گرفتن یک مشکل یا موقعیت
موقعیتی که از آن به چیزی نگاه می کنید یا از آن عکس می گیرید
شکلی که هنگام اتصال دو خط یا سطح ایجاد می شود
حرکت دادن یا قرار دادن چیزی به گونه ای که مستقیم یا قائم نباشد
برای ارائه اطلاعات از یک دیدگاه خاص یا برای گروه خاصی از مردم
the space between two lines or surfaces at the point at which they touch each other measured in degrees
فضای بین دو خط یا سطح در نقطه ای که با یکدیگر تماس دارند که بر حسب درجه اندازه گیری می شود
نه افقی یا عمودی، بلکه شیب دار در یک جهت
گوشه یک ساختمان، میز، یا هر چیزی که اضلاع مستقیم دارد
موقعیتی که از آن به چیزی نگاه می شود
روشی برای در نظر گرفتن، قضاوت یا برخورد با چیزی
هدف قرار دادن، چرخاندن یا قرار دادن چیزی در جهتی که افقی یا عمودی نباشد
برای هدایت اطلاعات به گروه خاصی از افراد
فضایی که بر حسب درجه بین دو خط یا سطح از نقطه برخورد آنها اندازه گیری می شود
زاویه فرورفتگی زاویه ای است که هنگام مشاهده چیزی از زیر افقی ایجاد می شود.
زاویه ارتفاع، زاویه ای است که هنگام مشاهده چیزی از بالای افقی ایجاد می شود.
موقعیتی که از آن چیزی دیده می شود یا راهی برای دیدن چیزی
چرخاندن یا حرکت دادن چیزی به طوری که در یک خط مستقیم یا در مرکز نباشد
First the meteorites crossed the dome traveling at an angle of only twenty-seven degrees to the horizon.
ابتدا شهابسنگها با زاویه بیست و هفت درجه نسبت به افق از گنبد عبور کردند.
The Chesterfield, on to which he was ready to drop was no longer at its usual comfortable angle to the television.
چسترفیلد، که او آماده بود روی آن بیفتد، دیگر در زاویه معمول و راحت خود با تلویزیون قرار نداشت.
زاویه 45 درجه
یک لگن وزن او را به آن سمت منتقل کرد و ناگهان هر زاویه به آرامی به سمت دیگری سرازیر شد.
میوه کمی شیرین دارای پنج زاویه است و وقتی تکه های آن را برش می دهند به شکل ستاره در می آیند.
این مقاله زاویه تازه ای را در مورد فرهنگ پاپ به خواننده می دهد.
تامپسون می گوید که کمیته او از هر زاویه ممکن به این مشکل نگاه کرده است.
این به اصطلاح جهت خیالی زمان است، در زوایای راست نسبت به زمان واقعی.
تبلیغ کنندگان باید زاویه مناسبی را برای جذابیت محصول خود برای مصرف کنندگان بیابند.
آنها یک زاویه کارگری معمولی را در مورد سیستم جدید می خواستند.
دومی زاویه غلتک جلو را تغییر می دهد تا از خروج بهترین مرکز جلوگیری کند.
از زاویه میز قهوه در اتاق تاریک اجتناب کردم.
He made the decision to lessen the angle of impact by closing the throttle, applying hard up elevator and full right rudder.
او تصمیم گرفت با بستن دریچه گاز، استفاده از آسانسور و سکان راست کامل، زاویه ضربه را کاهش دهد.
زاویه 45 درجه
زاویه فرود موشک
این یک ساختمان مدرن است، تمام آجر و شیشه و زوایای تیز.
برج پیزا به یک زاویه خم شده است
هواپیما با شیب تند وارد می شد.
موهایش از همه جهات بالا رفته بود.
شانه او با زاویه ای عجیب خم شده بود، بنابراین باید شکسته شود.
زهره و زمین با زاویه کمی نسبت به یکدیگر به دور خورشید می چرخند.
عکس از زاویه ای غیرعادی گرفته شده است.
این نقاشی وقتی از زوایای مختلف دیده می شود کمی تغییر می کند.
تنوع زوایای دوربین به عکس های او علاقه مند می شود.
ما برای کمپین تبلیغاتی بعدی خود به یک زاویه جدید نیاز داریم.
شما می توانید از زوایای مختلف به موضوع نگاه کنید.
وقتی به چیزی از همه جهات نگاه می کنید شروع به دیدن راه حل ها می کنید.
The article concentrates on the human angle (= the part that concerns people's emotions) of the story.
مقاله بر زاویه انسانی (= بخشی که به احساسات مردم مربوط می شود) داستان متمرکز است.
یک زاویه 130 درجه در دفترچه یادداشت خود بکشید.
هر مفصل می تواند در یک زاویه 90 درجه حرکت کند.
خط عمودی با خط افقی زاویه ایجاد می کند.
زاویه بین این دو خط
او کلاهش را با زاویه ای شاد به سر می گذاشت.
او زاویه پاها را تنظیم کرد تا میز محکم تر بایستد.
پاهای گوساله در زوایای نامناسبی باز شده بود.
نحوه دیدن ساختمان به زاویه دید شما بستگی دارد.
با دیدن خودش از این زاویه متوجه شد که چقدر شبیه مادرش است.
شما باید سوال را از همه جهات در نظر بگیرید.
موضوع از زاویه ای غیرعادی در نظر گرفته می شود.
ما از هر زاویه ممکن به مشکل نگاه کرده ایم اما هنوز راه حلی پیدا نکرده ایم.
او زاویه دیگری از داستان گرفت.
زوایای داخلی یک مربع، زوایای قائمه یا 90 درجه است.
قایق با زاویه 35 درجه / در زاویه 35 درجه در گل نشست.
عکس در یک زاویه آویزان بود.
gradient
شیب
inclination
تمایل
incline
متمایل شدن
slant
مایل
بانک
slope
کج کردن
tilt
لاغر
نمی تونم
cant
گام صدا
مقطع تحصیلی
شن کش
rake
مورب
diagonal
تکیه دادن
leaning
ارتقا دهید
upgrade
اریب
bevel
کمبر
steepness
خم شدن
camber
سطح شیب دار
فهرست
ramp
انحراف
فعالیت
dip
ماهیگیری
declivity
نکته
acclivity
خلع درجه
angling
رول
ضریب زاویه ای
downgrade
deviation
skew
angular coefficient