road
road - جاده
noun - اسم
UK :
US :
سطح سختی که مخصوص ماشینها، اتوبوسها، دوچرخهها و غیره برای سفر آماده شده است
یک سطح سخت برای رانندگی ماشین ها، اتوبوس ها و غیره
جاده ای در یک شهر، با خانه ها یا مغازه ها در هر طرف
جاده ای در یک شهر، اغلب با درختان در هر طرف
a wide road in a city or town – used especially in street names in the US France etc. In the UK, streets are usually called avenue rather than boulevard
یک جاده عریض در یک شهر یا شهرک - به ویژه در نامهای خیابانها در ایالات متحده، فرانسه و غیره استفاده میشود. در بریتانیا، خیابانها معمولاً بهجای بلوار، خیابان نامیده میشوند.
جاده ای باریک در کشور
خیابان کوتاهی که یک سر آن بسته است
جاده ای باریک در کشور، معمولاً بدون سطح سخت
جاده ای که دور یک شهر می چرخد
جاده ای که از کنار یک شهر می گذرد و به ترافیک اجازه می دهد تا از مرکز دور شود
a road with a barrier or strip of land in the middle that has lines of traffic travelling in each direction
جاده ای با مانع یا نوار زمین در وسط که دارای خطوط ترافیکی در هر جهت است
جاده ای بسیار عریض در یک شهر یا بین شهرها که ماشین ها می توانند با سرعت بسیار زیاد و بدون توقف در آن حرکت کنند
جاده ای بسیار عریض برای سفر سریع در مسافت های طولانی
جاده ای برای ترافیک سریع که بین ایالت ها می رود
جاده ای که برای استفاده از آن پول پرداخت می کنید
جاده ای بزرگ برای ترافیک سریع که برای استفاده از آن هزینه پرداخت می کنید
در آدرس های بعد از نام جاده ها و خیابان ها استفاده می شود
یک سطح سخت و طولانی که برای حرکت وسایل نقلیه ساخته شده است
اگر وسیله نقلیه ای در جاده باشد، آن طور که باید کار می کند و می تواند به طور قانونی مورد استفاده قرار گیرد
وقتی در جاده هستید، معمولاً در مسافت طولانی در حال رانندگی یا سفر هستید
If a group of actors or musicians are on the road they are travelling to different places to perform
اگر گروهی از بازیگران یا نوازندگان در جاده باشند، برای اجرا به مکانهای مختلف سفر میکنند
a route for traveling between places by vehicle esp. one that has been specially surfaced and made flat
مسیری برای سفر بین مکان ها با وسیله نقلیه، به ویژه. یکی که به طور خاص سطح شده و مسطح شده است
جاده ((مخفف Rd.)) اغلب در نام جاده ها استفاده می شود
شگفت انگیز است که چند مدرسه در مقابل جاده های شلوغ قرار دارند.
من رانندگی در جاده های فرانسه را دوست دارم - آنها بسیار مستقیم هستند و ترافیک زیادی وجود ندارد.
آنها در پمپ بنزین به چپ، به جاده اصلی شلوغ پیچیدند.
مسیر 66 یکی از جاده های اصلی در سراسر ایالات متحده بود.
در جاده اصلی قرار دارد - 15 دقیقه پیاده از مرکز استراحتگاه، اتوبوس های محلی در نزدیکی توقف می کنند.
آنها در حال ساخت یک جاده جدید در اطراف مرکز شهر هستند.
A recent major study of traffic problems in the Edinburgh area recognised road safety as a major factor for consideration.
یک مطالعه عمده اخیر در مورد مشکلات ترافیکی در منطقه ادینبورگ، ایمنی جاده را به عنوان یک عامل اصلی برای بررسی تشخیص داد.
من در 37 King's Road، بیرمنگام زندگی می کنم.
یک جاده اصلی / اصلی / فرعی
یک جاده کشور/کوهستان
اولین جاده سمت چپ را انتخاب کنید و سپس علائم را دنبال کنید.
خانه در یک جاده بسیار شلوغ است.
آنها درست پایین جاده زندگی می کنند (= بیشتر در همان جاده).
او در حال قدم زدن در جاده بود که مورد حمله قرار گرفت.
با جاده (= رانندگی) حدود پنج ساعت طول می کشد.
حمل و نقل کالا از طریق راه آهن به جای جاده بهتر است.
عبور از جاده ایمن در اینجا دشوار است.
road accidents/safety/users
تصادفات جاده ای / ایمنی / کاربران
34 مورد مرگ و میر جاده ای در این ماه رخ داده است.
هند برای بهبود شبکه جاده ای خود سخت کار کرده است.
جاده کوچک پر شیب و پر پیچ و خم پوشیده از گل بود.
با ترافیک سنگین جاده ها، جاده ها به سرعت خراب می شوند.
یک مسابقه جاده ای 10 مایلی
یک جاده خطرناک خطرناک
35 York Road
خیابان یورک 35
ما در خیابان کینگستون زندگی می کنیم.
در مسیر بهبودی قرار گرفتن
این اولین نمایشگاه او را در مسیر موفقیت قرار داده است.
ما درباره خصوصیسازی بحث کردهایم، اما ترجیح میدهیم از این مسیر خاص نریم.
مطمئناً از دست دادن مشاغل بیشتری در ادامه راه وجود خواهد داشت.
آیا این فیلم تا چند سال بعد همچنان خنده دار خواهد بود؟
شکست در دور دوم پایان خط را برای قهرمان سال گذشته رقم زد.
از دست دادن این قرارداد می تواند نشان دهنده پایان خط برای کشتی سازی باشد.
این اختلاف نظر اخیر می تواند به معنای پایان راه برای گروه باشد.
بیایید این نمایش را به جاده برسانیم!
بهار بعد به جاده زدم.
این تلاش دیگری است برای لگد زدن به قوطی و سپردن آن به نسل بعدی.
ماشین من در حال حاضر از جاده خارج شده است.
گروه شش ماه است که در راه است.
خیابان
مسیر
thoroughfare
گذرگاه
roadway
جاده
بزرگراه
boulevard
بلوار
راندن
expressway
آزادراه
avenue
شریان
freeway
چرخش
artery
عبور
بکشید
turnpike
ردیف
شریانی
پی گیری
پیک
pathway
سواره رو
از طریق
arterial
گذر
دنباله
pike
دوره
carriageway
کوچه
thruway
راه
lane
پارک وی
پیاده رو
alley
byway
parkway
pavement
خانه