avoid
avoid - اجتناب کردن
verb - فعل
UK :
US :
اجتناب
قابل اجتناب
اجتناب ناپذیر
اجتناب ناپذیری
برای جلوگیری از اتفاق بد
دوری از کسی یا چیزی یا استفاده نکردن از چیزی
انجام ندادن عمدی کاری، به ویژه کاری اشتباه، خطرناک یا مضر
عمداً به شخص یا مکانی نزدیک نشویم
برای اجتناب از یک شخص یا مکان، به خصوص یک مکان خطرناک
برای اجتناب از یک شخص یا مکان، زیرا اگر این کار را نکنید ممکن است مشکلاتی وجود داشته باشد
برای اجتناب از یک مکان با سفر در اطراف آن به جای از طریق مرکز
برای پیدا کردن راهی برای انجام ندادن کاری که باید انجام دهید
to avoid doing something you should do or something you promised to do. Get out of is more common than avoid in everyday spoken English
برای اجتناب از انجام کاری که باید انجام دهید یا کاری را که قول داده اید انجام دهید. خروج از در مکالمه روزمره انگلیسی رایج تر از اجتناب است
برای اجتناب از انجام کاری که باید با بهانه تراشی انجام دهید - برای نشان دادن عدم تایید استفاده می شود
to avoid doing something that legally or morally you should do – used especially about taxes or responsibilities
برای اجتناب از انجام کاری که از نظر قانونی یا اخلاقی باید انجام دهید - مخصوصاً در مورد مالیات ها یا مسئولیت ها
if you avoid tax you manage to not pay it legally, for example by the way that you enter profits or losses into your accounts
اگر از مالیات اجتناب کنید، به طور قانونی آن را پرداخت نمی کنید، به عنوان مثال از طریق وارد کردن سود یا زیان به حساب های خود
از کسی یا چیزی دور ماندن
برای جلوگیری از وقوع چیزی یا اینکه به خود اجازه انجام کاری را ندهید
to stay away from someone or something or prevent something from happening, or not allow yourself to do something
از کسی یا چیزی دوری کنید یا از اتفاقی جلوگیری کنید یا به خودتان اجازه انجام کاری را ندهید
تلاش برای جلوگیری از اتفاق بد
تلاش برای انجام ندادن کاری، یا تلاش برای دوری از چیزی
ما تمام اقدامات احتیاطی را برای جلوگیری از حوادث انجام می دهیم.
این شرکت مشتاق است تا از یک پرونده قضایی گران قیمت جلوگیری کند.
برای جلوگیری از هر گونه خجالت احتمالی، مسئول پذیرش باید خانم را به یک صندلی در سالن نشان دهد.
Police were anxious to avoid any ugly scenes when the two boys made their first appearance in court nine days ago.
وقتی این دو پسر 9 روز پیش برای اولین بار در دادگاه حاضر شدند، پلیس نگران بود تا از هرگونه صحنه زشت جلوگیری کند.
باید به هر قیمتی از تلفات غیرنظامیان جلوگیری کرد.
پنی برای جلوگیری از برخورد شاخه در حال سقوط از سر راه پرید.
این کتاب برای کمک به دانش آموزان در جلوگیری از اشتباهات رایج در نظر گرفته شده است.
او مدیر خوبی است، زیرا هرگز از برخورد با مشکلات کارکنان خود اجتناب نمی کند.
Hoping to avoid delays and embarrassing publicity, in July the council started quietly pressuring Pike to disengage from the venture.
به امید جلوگیری از تاخیر و تبلیغات شرم آور، در ماه ژوئیه شورا شروع به فشار بی سر و صدا به پایک برای کناره گیری از این سرمایه گذاری کرد.
این دو بازیگر به جز زمانی که مشغول فیلمبرداری بودند، مانند طاعون از یکدیگر دوری می کردند.
به رانندگان توصیه می شود امروز به دلیل ترافیک سنگین و معطلی طولانی از خیابان علم خودداری کنند.
اگر بدانید چگونه می توان از عوارض واردات برخی کالاها اجتناب کرد.
روزنامهنگاران اکنون او را مورد بررسی دقیق قرار میدهند که در ظهور پنهانیاش از آن اجتناب کرد.
ما بیش از هر چیز باید از دخالت در جنگ اجتناب کنیم.
برای جلوگیری از درگیری / تقابل
ما باید راهی برای جلوگیری از مشکلات مشابه در آینده پیدا کنیم.
They narrowly avoided defeat.
آنها به سختی از شکست اجتناب کردند.
نام برای جلوگیری از سردرگمی با شرکت دیگری تغییر کرد.
می شد از تصادف جلوگیری کرد.
تلاش ها برای جلوگیری از جنگ به هر قیمتی انجام می شود.
آنها دیواری ساختند تا خاک شسته نشود.
او تمام هفته از من دوری می کند.
او از چشمان من دوری می کرد (= از نگاه کردن به من اجتناب می کرد).
او با ماندن در خانه از هرگونه تماس با غریبه ها جلوگیری می کند.
در دوران بارداری باید از مصرف برخی غذاها اجتناب شود.
برای جلوگیری از شلوغی، زود رفتم.
او سعی کرد از پرداخت مالیات خودداری کند و به دادگاه منتقل شد.
ماشین برای جلوگیری از گربه منحرف شد.
او از جشن شنبه گذشته مانند طاعون از من دوری می کند.
من از مهمانی های اداری متنفرم - مانند طاعون از آنها اجتناب می کنم.
والدین اغلب در دام تلاش برای انجام هر کاری برای فرزندان خود می افتند.
فیلم از تله صرف زمان زیاد برای توضیح دادن چیزها جلوگیری می کند.
گاهی اوقات اجتناب از تعارض به طور کلی غیرممکن است.
آنها مشتاقند تا از هرگونه سوءتفاهم بیشتر جلوگیری کنند.
بسیاری از این مشکلات به راحتی قابل اجتناب بود.
مقامات مشتاق هستند تا از تبلیغات بد جلوگیری کنند.
من تمام روز از سر کار پرهیز کرده ام.
از ذکر طلاق او خودداری کنید.
آن دو مرد با احتیاط از یکدیگر دوری کردند.
هنگام خرید مواد غذایی از افزودنی های مصنوعی به شدت اجتناب می کنم.
مواظب بود که در صحبت هایش احساساتی نشود.
هنگامی که صحبت می کرد، با اشاره از نگاه کردن به او اجتناب می کرد.
درگیر شدن در یک پرونده قضایی چیزی است که باید به هر قیمتی از آن اجتناب کرد.
او ماهرانه از پاسخ دادن به سوال اجتناب کرد.
او در تلاش خود برای اجتناب از پرداخت ناکام ماند.
circumvent
دور زدن
shun
اجتناب کنید
bypass
میان بر
circumnavigate
دور نگه داشتن
دور بمان از
دوری از
طفره رفتن
dodge
یک اسکله وسیع به
evade
کوچک شدن از
خجالتی از
shrink from
کنار گذاشتن
shy from
مخالفت کردن در
sidestep
سفر به اینجا و آنجا
balk at
چیزی را از دست بده
در طول بازو نگه دارید
دور از
فاصله گرفتن از
پس زدن از
از
recoil from
خجالتی بمان
مبارزه خجالتی از
هیچ بخشی از
هیچ ربطی به
روی برگرداندن از
دوباره روشن کن
پرهیز از
چک باران بگیر
abstain from
یک اسکله وسیع بدهید