avoid

base info - اطلاعات اولیه

avoid - اجتناب کردن

verb - فعل

/əˈvɔɪd/

UK :

/əˈvɔɪd/

US :

family - خانواده
avoidance
اجتناب
avoidable
قابل اجتناب
unavoidable
اجتناب ناپذیر
unavoidably
اجتناب ناپذیری
google image
نتیجه جستجوی لغت [avoid] در گوگل
description - توضیح

  • برای جلوگیری از اتفاق بد


  • دوری از کسی یا چیزی یا استفاده نکردن از چیزی


  • انجام ندادن عمدی کاری، به ویژه کاری اشتباه، خطرناک یا مضر

  • to deliberately not go near a person or place


    عمداً به شخص یا مکانی نزدیک نشویم


  • برای اجتناب از یک شخص یا مکان، به خصوص یک مکان خطرناک


  • برای اجتناب از یک شخص یا مکان، زیرا اگر این کار را نکنید ممکن است مشکلاتی وجود داشته باشد

  • to avoid a place by travelling around it instead of through the centre


    برای اجتناب از یک مکان با سفر در اطراف آن به جای از طریق مرکز


  • برای پیدا کردن راهی برای انجام ندادن کاری که باید انجام دهید

  • to avoid doing something you should do or something you promised to do. Get out of is more common than avoid in everyday spoken English


    برای اجتناب از انجام کاری که باید انجام دهید یا کاری را که قول داده اید انجام دهید. خروج از در مکالمه روزمره انگلیسی رایج تر از اجتناب است

  • to avoid doing something you should do by making up excuses – used to show disapproval


    برای اجتناب از انجام کاری که باید با بهانه تراشی انجام دهید - برای نشان دادن عدم تایید استفاده می شود

  • to avoid doing something that legally or morally you should doused especially about taxes or responsibilities


    برای اجتناب از انجام کاری که از نظر قانونی یا اخلاقی باید انجام دهید - مخصوصاً در مورد مالیات ها یا مسئولیت ها

  • if you avoid tax you manage to not pay it legally, for example by the way that you enter profits or losses into your accounts


    اگر از مالیات اجتناب کنید، به طور قانونی آن را پرداخت نمی کنید، به عنوان مثال از طریق وارد کردن سود یا زیان به حساب های خود


  • از کسی یا چیزی دور ماندن


  • برای جلوگیری از وقوع چیزی یا اینکه به خود اجازه انجام کاری را ندهید


  • از کسی یا چیزی دوری کنید یا از اتفاقی جلوگیری کنید یا به خودتان اجازه انجام کاری را ندهید


  • تلاش برای جلوگیری از اتفاق بد


  • تلاش برای انجام ندادن کاری، یا تلاش برای دوری از چیزی

  • We take every precaution to avoid accidents.


    ما تمام اقدامات احتیاطی را برای جلوگیری از حوادث انجام می دهیم.

  • The company is anxious to avoid an expensive court case.


    این شرکت مشتاق است تا از یک پرونده قضایی گران قیمت جلوگیری کند.

  • To avoid any possible embarrassment the receptionist should show the lady to a seat in the lounge.


    برای جلوگیری از هر گونه خجالت احتمالی، مسئول پذیرش باید خانم را به یک صندلی در سالن نشان دهد.

  • Police were anxious to avoid any ugly scenes when the two boys made their first appearance in court nine days ago.


    وقتی این دو پسر 9 روز پیش برای اولین بار در دادگاه حاضر شدند، پلیس نگران بود تا از هرگونه صحنه زشت جلوگیری کند.

  • Civilian casualties must be avoided at all costs.


    باید به هر قیمتی از تلفات غیرنظامیان جلوگیری کرد.

  • Penny jumped out of the way to avoid being hit by the falling branch.


    پنی برای جلوگیری از برخورد شاخه در حال سقوط از سر راه پرید.

  • The book is intended to help students avoid common errors.


    این کتاب برای کمک به دانش آموزان در جلوگیری از اشتباهات رایج در نظر گرفته شده است.

  • She's a good manager because she never avoids dealing with the problems of her staff.


    او مدیر خوبی است، زیرا هرگز از برخورد با مشکلات کارکنان خود اجتناب نمی کند.

  • Hoping to avoid delays and embarrassing publicity, in July the council started quietly pressuring Pike to disengage from the venture.


    به امید جلوگیری از تاخیر و تبلیغات شرم آور، در ماه ژوئیه شورا شروع به فشار بی سر و صدا به پایک برای کناره گیری از این سرمایه گذاری کرد.

  • Except when they were filming, the two actors avoided each other like the plague.


    این دو بازیگر به جز زمانی که مشغول فیلمبرداری بودند، مانند طاعون از یکدیگر دوری می کردند.

  • Drivers are advised to avoid Elm Street today due to heavy traffic and long delays.


    به رانندگان توصیه می شود امروز به دلیل ترافیک سنگین و معطلی طولانی از خیابان علم خودداری کنند.

  • Import duties on some goods can be avoided if you know how.


    اگر بدانید چگونه می توان از عوارض واردات برخی کالاها اجتناب کرد.

  • Journalists now subject him to the scrutiny he avoided in his stealthy rise.


    روزنامه‌نگاران اکنون او را مورد بررسی دقیق قرار می‌دهند که در ظهور پنهانی‌اش از آن اجتناب کرد.


  • ما بیش از هر چیز باید از دخالت در جنگ اجتناب کنیم.

example - مثال
  • to avoid conflict/confrontation


    برای جلوگیری از درگیری / تقابل

  • We must find a way to avoid similar problems in future.


    ما باید راهی برای جلوگیری از مشکلات مشابه در آینده پیدا کنیم.

  • They narrowly avoided defeat.


    آنها به سختی از شکست اجتناب کردند.

  • The name was changed to avoid confusion with another firm.


    نام برای جلوگیری از سردرگمی با شرکت دیگری تغییر کرد.

  • The accident could have been avoided.


    می شد از تصادف جلوگیری کرد.

  • Efforts are being made to avoid war at all costs.


    تلاش ها برای جلوگیری از جنگ به هر قیمتی انجام می شود.

  • They built a wall to avoid soil being washed away.


    آنها دیواری ساختند تا خاک شسته نشود.

  • He's been avoiding me all week.


    او تمام هفته از من دوری می کند.

  • She kept avoiding my eyes (= avoided looking at me).


    او از چشمان من دوری می کرد (= از نگاه کردن به من اجتناب می کرد).

  • By staying at home he manages to avoid all contact with strangers.


    او با ماندن در خانه از هرگونه تماس با غریبه ها جلوگیری می کند.

  • Certain foods should be avoided during pregnancy.


    در دوران بارداری باید از مصرف برخی غذاها اجتناب شود.


  • برای جلوگیری از شلوغی، زود رفتم.

  • He tried to avoid paying his taxes and was taken to court.


    او سعی کرد از پرداخت مالیات خودداری کند و به دادگاه منتقل شد.

  • The car swerved to avoid a cat.


    ماشین برای جلوگیری از گربه منحرف شد.

  • She's been avoiding me like the plague since the party last Saturday.


    او از جشن شنبه گذشته مانند طاعون از من دوری می کند.

  • I hate office parties—I avoid them like the plague.


    من از مهمانی های اداری متنفرم - مانند طاعون از آنها اجتناب می کنم.

  • Parents often fall into the trap of trying to do everything for their children.


    والدین اغلب در دام تلاش برای انجام هر کاری برای فرزندان خود می افتند.

  • The movie avoids the trap of spending too much time explaining things.


    فیلم از تله صرف زمان زیاد برای توضیح دادن چیزها جلوگیری می کند.


  • گاهی اوقات اجتناب از تعارض به طور کلی غیرممکن است.

  • They are anxious to avoid any further misunderstandings.


    آنها مشتاقند تا از هرگونه سوءتفاهم بیشتر جلوگیری کنند.

  • Most of these problems could have been easily avoided.


    بسیاری از این مشکلات به راحتی قابل اجتناب بود.

  • The authorities are eager to avoid bad publicity.


    مقامات مشتاق هستند تا از تبلیغات بد جلوگیری کنند.

  • I've been avoiding getting down to work all day.


    من تمام روز از سر کار پرهیز کرده ام.

  • You should avoid mentioning his divorce.


    از ذکر طلاق او خودداری کنید.

  • The two men carefully avoided one another.


    آن دو مرد با احتیاط از یکدیگر دوری کردند.

  • I scrupulously avoid artificial additives when I buy food.


    هنگام خرید مواد غذایی از افزودنی های مصنوعی به شدت اجتناب می کنم.

  • He was careful to avoid any sentimentality in his speech.


    مواظب بود که در صحبت هایش احساساتی نشود.

  • She pointedly avoided looking at him when she spoke.


    هنگامی که صحبت می کرد، با اشاره از نگاه کردن به او اجتناب می کرد.

  • Getting involved in a court case is something to be avoided at all costs.


    درگیر شدن در یک پرونده قضایی چیزی است که باید به هر قیمتی از آن اجتناب کرد.

  • He deftly avoided answering the question.


    او ماهرانه از پاسخ دادن به سوال اجتناب کرد.

  • He failed in his attempt to avoid having to pay.


    او در تلاش خود برای اجتناب از پرداخت ناکام ماند.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

focussed

لغت پیشنهادی

demos

لغت پیشنهادی

profile