overall
overall - به طور کلی
adjective - صفت
UK :
US :
considering or including everything
در نظر گرفتن یا شامل همه چیز
بطور کلی
یک تکه لباس گشاد مانند کت که برای محافظت از آنها روی لباس پوشیده می شود
in general rather than in particular or including all the people or things in a particular group or situation
به طور کلی و نه خاص، یا شامل همه افراد یا چیزها در یک گروه یا موقعیت خاص
نگرش او نسبت به شغلش با رویکرد کلی او به زندگی سازگار به نظر می رسید.
He said it should be possible to provide delegation of responsibility to regional staff without prejudicing overall control.
او گفت که باید امکان تفویض مسئولیت به کارکنان منطقه ای وجود داشته باشد، بدون اینکه کنترل کلی پیش داوری شود.
هزینه کلی سفر 500 دلار است.
Difficulties that arise from the overall direction of society can then be dumped on a single social group.
مشکلاتی که از جهت گیری کلی جامعه ناشی می شوند، می توانند بر روی یک گروه اجتماعی واحد ریخته شوند.
Even though some of the details are badly done, the overall effect of the painting is very dramatic.
حتی با وجود اینکه برخی از جزئیات بد انجام شده اند، تأثیر کلی نقاشی بسیار چشمگیر است.
Day-to-day survival adds perhaps less to overall future genetic investment than does populating a new habitat.
بقای روزانه شاید کمتر از جمعیت یک زیستگاه جدید به سرمایه گذاری کلی ژنتیکی آینده می افزاید.
تأثیر نهایی بر سطح کلی بیکاری نامشخص است.
Larger companies in the industry acquired smaller companies, while the overall market demand for propane remained relatively stable.
شرکتهای بزرگتر در صنعت، شرکتهای کوچکتری را خریداری کردند، در حالی که تقاضای کلی بازار برای پروپان نسبتاً ثابت باقی ماند.
همچنین ترکیب هر دو فعالیت بانک ها را قادر می سازد تا هزینه های عملیاتی کلی را کاهش دهند.
This would have the advantage of allowing forward planning in terms of an overall residential training programme for 1988 and 1989.
این مزیت را دارد که امکان برنامه ریزی آینده را از نظر یک برنامه آموزشی کلی مسکونی برای سال های 1988 و 1989 فراهم می کند.
Analysts here noted this was an insignificant drop when considered against the overall value of Wall Street stock listings.
تحلیلگران در اینجا خاطرنشان کردند که این کاهش ناچیز در مقایسه با ارزش کلی فهرستهای سهام وال استریت است.
در هر یک از سه گروه سنی برندگان و یک برنده کلی وجود خواهد داشت.
اثر / تصویر / برداشت کلی
وقتی نقاشی را تمام کرد، برای تحسین اثر کلی عقب رفت.
مربی از عملکرد کلی تیم در این فصل راضی است.
کیفیت کلی مقالات خوب است.
هزینه کلی سفر من 171.40 پوند است.
کاهش مداوم در نرخ کلی جرم و جنایت
an overall result/impact/aim/strategy
یک نتیجه/تاثیر/هدف/استراتژی کلی
شخصی که مسئولیت کلی پروژه را بر عهده دارد
an overall improvement in standards of living (= affecting everyone)
بهبود کلی در استانداردهای زندگی (= بر همه تأثیر می گذارد)
نتیجه کلی چشمگیر است.
وضعیت کلی با وجود چند مشکل جزئی خوب است.
در کل سال خوبی بود.
برنده کلی پس از ده بازی، 250000 دلار دریافت خواهد کرد.
وضعیت کلی خوب است.
قسمت دوم کمی طولانی بود اما در کل اجرای خوبی بود.
A growth-oriented strategy typically concentrates on stocks that the manager believes will grow faster than the overall market.
یک استراتژی رشد محور معمولاً بر سهامی متمرکز می شود که مدیر معتقد است سریعتر از بازار کلی رشد خواهند کرد.
مدیران بر روی اقدامات خاصی به ضرر عملکرد کلی تمرکز داشتند.
صادرات خودرو در مجموع 36 درصد افزایش یافت.
اکثریت به طور کلی کار او را به عنوان مدیر عامل تایید می کنند.
gross
ناخالص
جامع
جهانی
inclusive
شامل
استاد
ruling
حکم می کند
sweeping
وسیع
prevailing
غالب
wholesale
عمده فروشی
عمومی
پتو
محبوب
اکثریت
received
اخذ شده
umbrella
چتر
جهانی است
worldwide
در سراسر جهان
بین المللی
all-around
اطراف
all-round
دور تا دور
گسترده
pandemic
پاندمی
across-the-board
سراسری
broad-brush
برس پهن
nationwide
در سراسر کشور
countrywide
ساحل به ساحل
coast-to-coast
در سراسر هیئت مدیره
همه جانبه
all-embracing
فراگیر - عمومی - کلی
all-inclusive
در سطح شرکت
company-wide
محدود، تنگ
خاص
incomplete
ناقص
شخصی
غیر معمول
uncommon
غیر محبوب
unpopular
محلی
محلی سازی شده در انگلستان
localisedUK
LocalizedUS
localizedUS
خاص انگلستان
particularisedUK
خاص ایالات متحده
particularizedUS
نادر
منحصر بفرد
ترسیم شده است
delineated
نزدیک
close-up
دقیق
مولکولی
molecular
غیر عمومی
precise
اختصاصی
non-generic
انحصاری
proprietary
exclusive