reading
reading - خواندن
noun - اسم
UK :
US :
فعالیت یا مهارت درک کلمات نوشته شده
کتاب ها و چیزهای دیگری که می توانید بخوانید
وقتی چیزی می خوانی
روش شما برای درک معنای یک عبارت خاص، موقعیت، رویداد و غیره
مناسبتی که یک قطعه ادبی برای گروهی از مردم خوانده می شود
یک قطعه نوشته، به ویژه از کتاب مقدس، که برای گروهی از مردم خوانده می شود
یک عدد یا مقدار نشان داده شده بر روی یک ابزار اندازه گیری
one of the occasions in the British Parliament or the US Congress when a suggested new law is discussed
یکی از مواقعی که در پارلمان بریتانیا یا کنگره آمریکا درباره قانون جدید پیشنهادی بحث می شود
مهارت یا فعالیت کسب اطلاعات از کتاب ها
an occasion when something written, especially a work of literature is spoken to an audience
موقعیتی که چیزی نوشته شده، به ویژه یک اثر ادبی، برای مخاطبان صحبت می شود
راهی که شما از طریق آن چیزی را درک می کنید
در مجلس، قرائت قانون جدید یکی از مراحل بحث قبل از تصویب آن است
تعداد یا مقداری که یک قطعه از تجهیزات اندازه گیری نشان می دهد
مهارت یا فعالیت کسب اطلاعات از کلمات نوشتاری
خواندن نیز متن خواندنی است
خوانش مناسبتی است که یک اثر ادبی یا متن رسمی برای گروهی از مردم با صدای بلند خوانده می شود
جزوات و مطالب اضافی در کلاس ارائه می شود.
حتی یک خواندن غیر معمول از متن به شما ایده ای از موضوع می دهد.
خوانش پرانرژی سمفونی شبانی بتهوون
بچه ها برای خواندن به گروه هایی تقسیم می شوند.
خوب نبود؛ خواندن در این لحظه از زمان آخرین چیزی بود که او دوست داشت.
سرگرمی های او مطالعه و پیاده روی است.
قرائت کنتور برق بسیار بیشتر از آن چیزی بود که انتظار داشتم.
برداشت من از وضعیت این است که این درگیری احتمالا در چند ماه آینده بدتر خواهد شد.
برای مرحله سازگاری پیشرفت خواندن اهمیت حیاتی دارد.
مطالعه امروز ما در مورد اشتراک گذاری است.
من فکر می کنم از خواندن بیش از حد می آید، بنابراین تا آنجا که می توانم کم کار می کنم.
یک شعر خوانی
برای پیش بینی آب و هوا از فشارسنج های فشار اتمسفر استفاده می کنیم.
خواندن جورج از وضعیت محل کار چیست؟
Sometimes the second reading usually made from the Apostolic writings, had the same theme especially in Lent or Advent.
گاهی اوقات قرائت دوم، که معمولاً از نوشتههای حواری ساخته میشود، بهویژه در روزهداری یا ظهور، همین مضمون را داشت.
علایقم خواندن و نقاشی است.
او برای خواندن نیاز به کمک بیشتری دارد.
آیا در نقشه خوانی مهارت دارید؟
او از خواندن و رفتن به سینما لذت می برد.
عینک مطالعه (= هنگام مطالعه استفاده می شود)
چراغ/چراغ مطالعه (= چراغی که می توان آن را حرکت داد تا نور را به چیزی که در حال خواندن آن هستید بتاباند)
او دانش خواندن آلمانی دارد (= او می تواند آلمانی نوشتاری را بفهمد).
پس از مطالعه گسترده در مورد این موضوع، او شروع به کار بر روی یک مقاله کرد.
او مطالب زیادی در مورد تاریخ شهر خوانده است.
خواندن دقیق تر (= دقیق تر) متن نشان می دهد که او چقدر احساس ناامیدی می کرد.
انتظار می رود همه ما در مراسم قرائت وصیت نامه او شرکت کنیم.
مطالب خواندنی
موضوع خواندن
یک سری کتاب خواندن برای کودکان
a reading list (= a list of books, etc. that students are expected to read for a particular subject)
فهرست خواندن (= فهرستی از کتابها و غیره که انتظار میرود دانشآموزان برای یک موضوع خاص بخوانند)
further reading (= at the end of a book a list of other books that give more information about the same subject)
مطالعه بیشتر (= در انتهای کتاب، فهرستی از کتابهای دیگری که اطلاعات بیشتری در مورد همان موضوع ارائه میکنند)
The report makes for interesting reading (= it is interesting to read)
گزارش باعث خواندن جالب می شود (= خواندن آن جالب است)
The article is not exactly light reading (= it is serious and requires effort and concentration to understand).
مقاله دقیقاً سبک خواندن نیست (= جدی است و برای فهمیدن نیاز به تلاش و تمرکز دارد).
مقاله او باید برای دانشجویان حقوق اجباری باشد.
خواندنی که او برای کلاس انگلیسی تعیین کرده بود «انتظارات بزرگ» بود.
لیستی از خواندن پیشنهادی در مورد این موضوع
این نتایج بر اساس خوانش تحت اللفظی متن است.
خوانش من از رویدادها کمتر خوش بینانه است.
قرائت کنتور هر سه ماه یکبار انجام می شود.
از او برای خوانش شعر به عنوان بخشی از جشنواره ادبی دعوت شد.
این شب با خواندن آخرین رمان او به پایان رسید.
خواندن امروز از کتاب دانیال است.
قرائتی از قرآن
به نظر می رسد این لایحه برای دومین بار مورد بررسی قرار گیرد.
از او درباره عادات خواندنش پرسید.
خواندن او در مورد راسکین او را به سمت آثار ترنر سوق داد.
perusal
مطالعه
بررسی موشکافانه
scrutiny
مرور کردن
browse
نگاه
برگ
نگاه کن
اسکن کنید
scan
اسکن کردن
scanning
معاینه
تلنگر
flick
بازرسی
inspection
مرور
لاغری
skim
مرور کنید
browse through
نگاهی از طریق
نگاه کنید
تلنگر از طریق
flick through
ورق بزن
از طریق سر زدن
skim through
خواندن
خواندنی
read-through
نظر سنجی
بررسی
پژوهش
چک کردن
یک بار بیش از
checking
تفنگ
once-over
دککو
riffle
شوفتی
dekko
shufti
تخریب
ignorance
جهل
incomprehension
عدم درک
misunderstanding
سوء تفاهم
نوشتن
misconception
تصور غلط
complication
عوارض
رهایی
noncomprehension
بی هوشی
unconsciousness
تفسیر نادرست
misapprehension
سوء تعبیر کردن
misinterpretation
نادانی
misconstruing
misknowledge