yield

base info - اطلاعات اولیه

yield - بازده

noun - اسم

/jiːld/

UK :

/jiːld/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [yield] در گوگل
description - توضیح
example - مثال

  • عملکرد محصول بالا


  • کاهش تولید شیر

  • This will give a yield of 10% on your investment.


    بازدهی 10 درصدی سرمایه شما را به همراه خواهد داشت.

  • This method of cultivation produces higher yield.


    این روش کشت محصول بالاتری تولید می کند.

  • Yields are quite poor this year.


    عملکرد امسال بسیار ضعیف است.

  • savings products which offer high yields


    محصولات پس انداز که بازدهی بالایی دارند

  • an attempt to yield increased profits


    تلاش برای افزایش سود

  • The investigation yielded some unexpected results.


    تحقیقات به نتایج غیرمنتظره ای منجر شد.

  • Favourable weather yielded a good crop.


    آب و هوای مساعد محصول خوبی به بار آورد.

  • They were forced to yield (up) their land to the occupying forces.


    آنها مجبور شدند زمین خود را به نیروهای اشغالگر تسلیم کنند.

  • Despite renewed pressure to give up the occupied territory they will not yield.


    با وجود فشار مجدد برای تسلیم شدن سرزمین اشغالی، آنها تسلیم نخواهند شد.

  • His legs began to yield under the sheer weight of his body.


    پاهایش در زیر سنگینی بدنش شروع به تسلیم شدن کردند.

  • If you're going downhill, you need to yield to bikers going uphill.


    اگر به سمت سرازیری می روید، باید تسلیم دوچرخه سوارانی شوید که در سربالایی حرکت می کنند.

  • Crop yields have risen steadily.


    بازده محصولات به طور پیوسته افزایش یافته است.

  • Yields on gas and electricity shares are consistently high.


    بازده سهام گاز و برق به طور مداوم بالا است.

  • Some mutual funds are currently yielding 15% on new money invested.


    برخی از صندوق های سرمایه گذاری مشترک در حال حاضر 15 درصد از پول جدید سرمایه گذاری شده سود می دهند.


  • نامه ای که هفته گذشته توسط FBI پیدا شد ممکن است سرنخ های جدیدی به دست دهد.


  • برای تسلیم قدرت

  • It’s easy to yield to the temptation to borrow a lot of money.


    تسلیم شدن در برابر وسوسه قرض گرفتن پول زیاد آسان است.

  • Over the past 50 years, crop yields have risen steadily in the US.


    طی 50 سال گذشته، بازده محصولات به طور پیوسته در ایالات متحده افزایش یافته است.

  • The bond's yield fell to 6.09%.


    بازده اوراق قرضه به 6.09 درصد کاهش یافت.

  • These securities are speculative and may involve greater risks and have higher yields.


    این اوراق سفته بازی هستند و ممکن است خطرات بیشتری داشته باشند و بازدهی بالاتری داشته باشند.

  • The payout on a 25-year policy is reduced to £100,271, which represents a reduction in yield from 13.3% to 13%.


    پرداخت در یک بیمه نامه 25 ساله به 100271 پوند کاهش می یابد که نشان دهنده کاهش بازده از 13.3٪ به 13٪ است.

  • a 30-day/30-year yield


    بازدهی 30 روزه / 30 ساله

  • Over a 15-year period the average yield of dairy cows in the UK had increased by 34%.


    در طی یک دوره 15 ساله، متوسط ​​عملکرد گاوهای شیری در بریتانیا 34 درصد افزایش یافته است.

  • These salts continuously bombard agricultural soils, stressing plants and reducing crop yields.


    این نمک ها به طور مداوم خاک های کشاورزی را بمباران می کنند، گیاهان را تحت فشار قرار می دهند و عملکرد محصول را کاهش می دهند.

  • Yield management is not really new to hoteliers, since identical rooms have been sold for higher prices during high season and for lower prices during low season for generations.


    مدیریت بازده واقعاً برای هتل‌داران تازگی ندارد، زیرا اتاق‌های یکسان در طول فصل بالا با قیمت‌های بالاتر و در طول فصل کم برای نسل‌ها با قیمت‌های پایین‌تر فروخته می‌شوند.

  • The stake analysts say could yield $700m a year in revenue.


    تحلیلگران می گویند که این سهام می تواند 700 میلیون دلار در سال درآمد داشته باشد.

  • British shares currently yield 3.3%.


    سهام بریتانیا در حال حاضر 3.3 درصد بازدهی دارند.

  • Even the most unglamorous sectors of the market can yield big returns.


    حتی غیر جذاب‌ترین بخش‌های بازار نیز می‌توانند بازده زیادی داشته باشند.

  • Oil fields and reserves are yielding more oil than had been thought possible because of technological advances.


    میادین و ذخایر نفتی به دلیل پیشرفت های تکنولوژیکی، بیش از آنچه تصور می شد، نفت تولید می کنند.

synonyms - مترادف

  • دادن


  • تولید کردن


  • خرس


  • برگشت


  • بدست آوردن


  • تولید می کنند


  • فراهم کند


  • استطاعت داشتن

  • net


    خالص


  • عرضه

  • fetch


    رفتن و آوردن

  • pay


    پرداخت

  • realiseUK


    RealiseUK

  • realizeUS


    realizeUS

  • accrue


    تعلق می گیرد

  • beget


    به وجود آوردن


  • آوردن


  • مشارکت


  • ايجاد كردن


  • ساختن

  • bestow


    عطا کردن

  • catalyseUK


    catalyseUK

  • catalyzeUS


    catalyzeUS


  • اثر

  • engender


    ایجاد کند

  • furnish


    مبله کردن


  • مناسبت


  • سریع

  • spawn


    تخم ریزی

  • tender


    مناقصه

  • effectuate


    مؤثر کردن

antonyms - متضاد

  • از دست دادن

  • deplete


    خالی کردن


  • سوختن

  • exhaust


    اگزوز

  • squander


    اسراف کردن


  • هدر


  • فوت کردن، دمیدن

  • drain


    زه کشی

  • expend


    خرج کردن

  • outlay


    هزینه


  • مصرف کردن


  • بد خرج کردن

  • misspend


    استفاده کنید

  • use


    محروم شود

  • be deprived of


    بسوزانند


  • متحمل از دست دادن


  • دور انداختن


  • تحلیل رفتن


  • ولگردی کردن


  • از هم پاشیدن


  • رفتن

  • splurge


    سرخ کردن

  • dissipate


    کوچک دور


  • قربانی

  • fritter away


    رها شدن از

  • trifle away


    پرداختن

  • sacrifice


    عبور کنید

  • forfeit


  • dispense with




لغت پیشنهادی

cooperated

لغت پیشنهادی

payout

لغت پیشنهادی

wanders