finding

base info - اطلاعات اولیه

finding - یافته

noun - اسم

/ˈfaɪndɪŋ/

UK :

/ˈfaɪndɪŋ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [finding] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Our research findings indicate that pregnant women benefit from this treatment.


    یافته های تحقیق ما نشان می دهد که زنان باردار از این درمان سود می برند.

  • These findings suggest that there is no direct link between unemployment and crime.


    این یافته ها نشان می دهد که هیچ ارتباط مستقیمی بین بیکاری و جرم وجود ندارد.

  • This result confirms the findings of many previous studies.


    این نتیجه یافته های بسیاری از مطالعات قبلی را تایید می کند.

  • to report/present/publish your findings


    برای گزارش/ارائه/انتشار یافته های خود

  • I'll now summarize the key findings from these studies.


    اکنون یافته‌های کلیدی این مطالعات را خلاصه می‌کنم.

  • An interesting finding of the survey was that older people were happier than younger people.


    یکی از یافته های جالب این نظرسنجی این بود که افراد مسن تر از جوانان شادتر بودند.

  • The appeal court upheld a finding that the agreement was unlawful.


    دادگاه تجدید نظر نتیجه غیرقانونی بودن این توافق را تایید کرد.

  • The court made a finding in favour of the defendant.


    دادگاه به نفع متهم رای داد.

  • The panel will publish its findings and recommendations.


    این پانل یافته ها و توصیه های خود را منتشر خواهد کرد.

  • The findings of the commission will be published today.


    نتایج این کمیسیون امروز منتشر خواهد شد.

  • When will the government publish the findings of its report?


    دولت چه زمانی نتایج گزارش خود را منتشر خواهد کرد؟

  • The study's most surprising finding was the degree of agreement among parents, employers and childcare providers.


    شگفت آورترین یافته این مطالعه میزان توافق بین والدین، کارفرمایان و ارائه دهندگان مراقبت از کودکان بود.

  • He will present his preliminary findings at the conference.


    او یافته های اولیه خود را در این کنفرانس ارائه خواهد کرد.

  • The survey findings are consistent with the students' own evaluations.


    یافته های نظرسنجی با ارزیابی خود دانش آموزان مطابقت دارد.

  • The current study contradicts previous findings.


    مطالعه حاضر با یافته های قبلی در تضاد است.

  • Later studies were unable to replicate these findings.


    مطالعات بعدی قادر به تکرار این یافته ها نبودند.

  • It's difficult to generalize these findings to a larger population.


    تعمیم این یافته ها به جمعیت بزرگتر دشوار است.

  • This finding must be interpreted with caution.


    این یافته باید با احتیاط تفسیر شود.

  • A spokesman for the Inland Revenue disputed the findings.


    سخنگوی اداره درآمد داخلی این یافته ها را رد کرد.

  • According to the latest findings from the Women's Health Initiative many women's symptoms return after stopping the treatment.


    بر اساس آخرین یافته های ابتکار بهداشت زنان، بسیاری از علائم زنان پس از توقف درمان بازمی گردند.

  • Despite these negative findings, the report did identify some progress.


    علیرغم این یافته های منفی، این گزارش پیشرفت هایی را مشخص کرد.

  • Our findings point to a lack of training among social services staff.


    یافته های ما به عدم آموزش کارکنان خدمات اجتماعی اشاره دارد.

  • Our findings relate to births from 1994 to 2002.


    یافته های ما مربوط به تولدها از سال 1994 تا 2002 است.

  • Our recent findings are in line with those of an earlier study.


    یافته های اخیر ما با یافته های یک مطالعه قبلی مطابقت دارد.

  • Scientists have challenged the findings.


    دانشمندان این یافته ها را به چالش کشیده اند.

  • Similar findings emerged from a later experiment.


    یافته های مشابهی از یک آزمایش بعدی به دست آمد.

  • Similar findings were made in Spain.


    یافته های مشابهی در اسپانیا نیز انجام شد.

  • Students were asked to write up their findings in the form of a report.


    از دانش آموزان خواسته شد که یافته های خود را در قالب یک گزارش بنویسند.

  • The findings are based on interviews with more than 2 000 people.


    این یافته ها بر اساس مصاحبه با بیش از 2000 نفر است.

  • The findings for one group can be applied to the others.


    یافته‌های یک گروه را می‌توان در مورد سایرین نیز به کار برد.

  • The findings from the case study school may apply to schools elsewhere.


    یافته های مدرسه مطالعه موردی ممکن است در مدارس جاهای دیگر اعمال شود.

synonyms - مترادف
  • ruling


    حکم می کند

  • decree


    فرمان

  • judgementUK


    قضاوت انگلستان

  • judgmentUS


    قضاوت ایالات متحده

  • verdict


    حکم


  • تصمیم گیری

  • pronouncement


    بیانیه


  • نتیجه


  • قانون


  • قضاوت

  • adjudication


    عزم

  • determination


    سفارش


  • توصیه


  • جمله


  • اعلام

  • declaration


    عذاب

  • doom


    برگزاری

  • holding


    وضوح


  • برطرف کردن


  • دستور


  • جایزه

  • commandment


    زنگ زدن

  • injunction


    داوری


  • نظر


  • تشخیص

  • arbitration


    توافق


  • رهایی، رستگاری

  • diagnosis



  • deliverance


  • edict


antonyms - متضاد

  • پاسخ

  • indecision


    بلاتکلیفی

  • lawlessness


    بی قانونی

  • plea


    درخواست

لغت پیشنهادی

unsophisticated

لغت پیشنهادی

algerian

لغت پیشنهادی

menace