gate
gate - دروازه
noun - اسم
UK :
US :
the part of a fence or outside wall that you can open and close so that you can enter or leave a place
بخشی از حصار یا دیوار بیرونی که می توانید آن را باز و بسته کنید تا بتوانید وارد یا خارج شوید
جایی که ساختمان فرودگاه را برای سوار شدن به هواپیما ترک می کنید
تعداد افرادی که برای دیدن یک رویداد ورزشی، به ویژه یک مسابقه فوتبال وارد می شوند
مقدار پولی که این افراد می پردازند
برای جلوگیری از خروج دانش آموز از مدرسه به عنوان تنبیه رفتار بد
used after the name of a place person or thing to give a name to an event involving dishonest behaviour by a politician or other public official
بعد از نام مکان، شخص یا چیزی برای نامگذاری رویدادی که شامل رفتار غیرصادقانه یک سیاستمدار یا سایر مقامات دولتی است استفاده می شود.
در منتهی به هواپیماها در یک فرودگاه
the number of people attending a public place or event such as a football match amusement park film etc or the total sum of money that these people pay
تعداد افرادی که در یک مکان عمومی یا رویدادی مانند یک مسابقه فوتبال، شهربازی، فیلم و غیره شرکت می کنند یا کل مبلغی که این افراد می پردازند.
if a company or organization opens its gates, it opens for business for the first time. If it closes its gates, it is no longer in business
اگر یک شرکت یا سازمان دروازه های خود را باز کند، برای اولین بار برای تجارت باز می شود. اگر دروازه هایش را ببندد دیگر در کار نیست
a part of a fence or outside wall that is fixed at one side and opens and closes like a door usually made of metal or wooden strips
قسمتی از حصار یا دیوار بیرونی که در یک طرف ثابت است و مانند در باز و بسته می شود که معمولاً از نوارهای فلزی یا چوبی ساخته می شود.
دستگاه مشابهی که روی یک دهانه می لغزد و اغلب هنگام باز شدن به فضای کوچکتری تا می شود
بخشی از فرودگاه که در آن مسافران مجاز به سوار یا پیاده شدن از یک هواپیمای خاص هستند
the number of people that go to see a sports event or other large event or the amount of money people pay to see it
تعداد افرادی که برای دیدن یک رویداد ورزشی یا رویداد بزرگ دیگر می روند یا میزان پولی که مردم برای دیدن آن می پردازند
used in combination with other nouns to create a name for a situation that causes public shock or disapproval
در ترکیب با اسامی دیگر برای ایجاد نامی برای موقعیتی استفاده می شود که باعث شوک یا عدم تایید عمومی می شود
بخشی از حصار یا دیوار بیرونی که می تواند باز شود و شما را از آن عبور دهد
گیت همچنین درب فرودگاهی است که برای سوار شدن به هواپیما از آن عبور می کنید
بخشی از فرودگاه که در آن مسافران مجاز به سوار یا پیاده شدن از هواپیما هستند
تعداد افرادی که برای دیدن یک رویداد بزرگ می روند یا مقدار پولی که مردم برای دیدن آن می پردازند
فیلم جدید دیزنی 4.6 میلیون دلار فروش داشت.
این بازی باید بزرگترین دروازه تاریخ را دریافت کند.
یک دروازه باغ
به سمت درهای بلند آهنی مدرسه رفتند.
Next morning the sun rose to see a variety of signs hanging, not always squarely, on the battered quarry gate.
صبح روز بعد خورشید طلوع کرد و تابلوهای مختلفی را دید که نه همیشه به صورت مربع، روی دروازه شکسته شده معدن آویزان بودند.
روز بعد پادشاه پیر در دروازه پنهان شد و همه چیز را مشاهده کرد.
Gritz and his team immediately drove in a recreational vehicle to the gate at Justus Township, Smith said.
اسمیت گفت، گریتز و تیمش بلافاصله با یک وسیله نقلیه تفریحی به سمت دروازه در شهر جاستوس راندند.
With the gates yet to come down there is little agreement on how deregulation might shake out in the industry.
با توجه به اینکه دروازهها هنوز پایین نیامدهاند، توافق کمی در مورد اینکه چگونه مقرراتزدایی ممکن است در این صنعت رخ دهد وجود دارد.
وارد حیاط مزرعه شوید، به راست بپیچید و به سمت راست حرکت کنید تا از دروازه عبور کرده و به جاده بروید.
دروازه جلو / اصلی
دروازه پشتی / جانبی
یک دروازه آهنی
باز کردن/بستن/بستن یک دروازه
دروازه باغ را هل داد.
دانش آموزان هنوز بیرون دروازه مدرسه ایستاده بودند.
جمعیتی در درب کارخانه جمع شده بودند.
یک نفر کنار دروازه خانه اش منتظر بود.
وقتی وارد دروازه شدم کمی عصبی بودم.
از دروازههای قصر عبور کردیم.
مسافران پاریس باید به سمت دروازه 8 حرکت کنند.
پرواز BA 726 به پاریس اکنون در دروازه 16 سوار می شود.
یک دروازه قفل/دریچه
بازی امشب بزرگترین دروازه فصل را به خود اختصاص داده است.
دروازه امروز به امور خیریه تعلق می گیرد.
روزنامه ها ماه هاست که مطالبی در مورد رسوایی پارتی گیت منتشر می کنند.
گریزلیز با انگیزه از دروازه بیرون آمدند و به برتری 27–10 دست یافتند.
این تیم امسال برای خروج از دروازه با مشکل مواجه شده است.
مشکل درست از دروازه شروع شد.
دموکرات ها از بیرون دروازه برتری آشکاری داشتند.
فراموش نکنید که هنگام خروج دروازه را ببندید.
دروازه پشت سرش بسته شد
دروازه های بزرگ صومعه به سرعت بسته شد.
دروازه سنگین باز شد.
مجموعه ای از دروازه های زینتی
یک مسیر بزرگ با دروازه های دوتایی
از دروازه عبور کرده و مسیر را ادامه دهید.
او ما را از دروازه ای به باغ کوچکی هدایت کرد.
با تردید از درهای زندان بیرون آمد.
اگر گیت ایمنی به درستی بسته نشود، آسانسور حرکت نمی کند.
همه مسافران پرواز LH103 لطفاً به دروازه 16 بروید.
در، درب
مانع
hatch
دریچه
portcullis
پورکولیس
turnstile
گردان
wicket
ویکت
بار
بندر
portal
پورتال
postern
پوستر
pylon
ستون
حصار
grating
رنده کردن
قفل کردن
lychgate
لیچگیت
five-barred gate
دروازه پنج میله
wicket gate
دروازه ویکت
kissing gate
دروازه بوسیدن
دروازه ماه
revolving door
درب گردان
ورود
stile
چوب دستی
exit
خروج
ورودی پارک
tollbar
نوار عوارض
entryway
ورودی
tollgate
درب عوارض
پل متحرک
drawbridge
ضرر - زیان
shortfall
کمبود
بدهی
deficiency
عدم سود
منهای مبلغ پول
علت
معوقه
debit
بی کفایتی
کمبود عرضه
arrears
عوارض
shortage
ناکافی بودن
inadequacy
انقباض
undersupply
تخلیه
dues
پیش فرض
inadequateness
خشکسالی
dearth
از دست دادن
shrinkage
بدهکاری
depletion
شکست
default
drought
insufficiency
shortcoming
losings
indebtedness