purchase

base info - اطلاعات اولیه

purchase - خرید

verb - فعل

/ˈpɜːrtʃəs/

UK :

/ˈpɜːtʃəs/

US :

family - خانواده
purchase
خرید
google image
نتیجه جستجوی لغت [purchase] در گوگل
description - توضیح
example - مثال

  • لطفا اطمینان حاصل کنید که بلیط خود را از قبل خریداری کرده اید.

  • to purchase an item/a product


    برای خرید یک کالا/یک محصول

  • to purchase a property/home


    برای خرید ملک/خانه

  • We recently purchased a home just outside Las Vegas.


    ما اخیراً خانه ای در خارج از لاس وگاس خریداری کردیم.

  • The equipment can be purchased from your local supplier.


    تجهیزات را می توان از تامین کننده محلی خود خریداری کرد.

  • The tickets can only be purchased in advance from our website.


    بلیط را فقط می توان از قبل از وب سایت ما خریداری کرد.

  • They purchased the land for $1 million.


    آنها زمین را به قیمت یک میلیون دلار خریداری کردند.

  • Victory was purchased (= achieved) at too great a price.


    پیروزی به قیمت بسیار گرانی خریداری شد (= به دست آمد).

  • They purchased the house from an elderly couple.


    آنها خانه را از یک زوج مسن خریدند.

  • Tickets can be purchased online.


    بلیط را می توان به صورت آنلاین خریداری کرد.

  • The land was compulsorily purchased from the owner to make way for the new road.


    زمین به اجبار از مالک خریداری شد تا راه برای جاده جدید باز شود.

  • Tickets must be purchased two weeks in advance.


    بلیط باید دو هفته قبل تهیه شود.

  • Except under clearly defined circumstances, it is illegal in Britain for a company to purchase its own shares.


    به جز در شرایط کاملاً مشخص، در بریتانیا غیرقانونی است که یک شرکت سهام خود را خریداری کند.

  • She purchased her first house with the money.


    او اولین خانه خود را با این پول خرید.

  • How do you wish to pay for your purchases?


    چگونه می خواهید هزینه خرید خود را پرداخت کنید؟


  • یک خرید عمده

  • New restrictions have been placed on the purchase of guns.


    محدودیت های جدیدی برای خرید اسلحه اعمال شده است.


  • خانه گران ترین خریدی است که اکثر مردم تا به حال انجام می دهند.

  • No purchase is necessary for you to enter this competition.


    برای شرکت در این رقابت نیازی به خرید نیست.

  • This product may be frozen. If required, freeze on day of purchase.


    این محصول ممکن است یخ زده باشد. در صورت نیاز، در روز خرید فریز کنید.


  • رقصنده ها از پودر مخصوصی روی کفش های خود استفاده می کنند تا بتوانند خرید بهتری روی زمین داشته باشند.

  • To qualify for this fare, you must purchase your ticket 21 days in advance.


    برای واجد شرایط بودن این کرایه، باید بلیط خود را 21 روز قبل خریداری کنید.

  • Software purchasers have reported problems with the product.


    خریداران نرم افزار مشکلاتی را در مورد محصول گزارش کرده اند.


  • می توانید ارزش خودروی قدیمی خود را برای خرید خودروی جدید اعمال کنید.

  • A car is a major purchase.


    ماشین یک خرید عمده است.


  • اگر مایل به خرید هستید، ما مشخصات کارت اعتباری شما را درخواست می کنیم.


  • مالیات بر خرید تجهیزات پزشکی قابل بازپس گیری است.

  • Similar products are available for purchase in the gift shop.


    محصولات مشابه برای خرید در فروشگاه هدیه موجود است.

  • house/ticket/share purchase


    خرید خانه/بلیط/سهم

  • The company was purchased for £3.5 billion.


    این شرکت به مبلغ 3.5 میلیارد پوند خریداری شد.

  • Class A shares may be purchased at the offering price.


    سهام کلاس A را می توان با قیمت عرضه خریداری کرد.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

  • فروش

  • retail


    خرده فروشی

  • merchandise


    کالا

  • peddle


    دستفروشی

  • dispense


    توزیع


  • توزیع کردن

  • huckster


    هاکستر


  • بازار

  • merchandize


    تجاری کردن


  • تجارت

  • hawk


    شاهین

  • vend


    عمده فروشی

  • wholesale


    حمل


  • رسیدگی


  • دارند


  • پیشنهاد


  • موجودی


  • در کسب و کار باشد


  • معامله در


  • پیشنهاد برای فروش


  • به بازار عرضه کند


  • برای فروش گذاشته شود


  • خرده فروشی در

  • retail in


    ترافیک در


  • مبادله


  • دست برداشتن از


  • دور انداختن


  • فروش مجدد

  • resell


    تخلیه

  • unload


    مردم را متقاعد به خرید کنید


لغت پیشنهادی

system

لغت پیشنهادی

assuming

لغت پیشنهادی

optics