competition
competition - رقابت
noun - اسم
UK :
US :
رقابت پذیری
رقابت
---
a situation in which people or organizations try to be more successful than other people or organizations
وضعیتی که در آن افراد یا سازمان ها سعی می کنند نسبت به سایر افراد یا سازمان ها موفق تر باشند
افراد یا گروه هایی که با شما رقابت می کنند، به خصوص در تجارت یا ورزش
یک رویداد سازمان یافته که در آن افراد یا تیم ها با یکدیگر رقابت می کنند
an organized event in which people or teams compete against each other especially in order to win a prize
یک رویداد سازماندهی شده که در آن افراد یا تیم ها با یکدیگر به رقابت می پردازند، به ویژه برای بردن جایزه
مسابقه ای که در آن افراد یک فعالیت را انجام می دهند و گروهی از داوران برنده را تعیین می کنند
an important sports competition to find the best player or team in the world or in a particular area
یک مسابقه ورزشی مهم برای یافتن بهترین بازیکن یا تیم در جهان یا در یک منطقه خاص
a competition in a sport or game in which many players or teams compete against each other until there is one winner
مسابقه ای در یک ورزش یا بازی که در آن بازیکنان یا تیم های زیادی با یکدیگر رقابت می کنند تا یک برنده وجود داشته باشد
مسابقه ای که در آن افراد باید به سوالات پاسخ دهند
one of the parts of a competition that you have to finish or win before you can go on to the next part
یکی از قسمت های مسابقه که باید آن را تمام کنید یا برنده شوید تا بتوانید به قسمت بعدی بروید
یکی از چندین مسابقه یا مسابقه که برندگان آن با یکدیگر رقابت می کنند
a situation in which businesses are trying to be more successful than others by selling more goods and services and making more profit
وضعیتی که در آن کسب و کارها سعی می کنند با فروش کالا و خدمات بیشتر و کسب سود بیشتر نسبت به سایرین موفق باشند
تمام مشاغلی که با یک تجارت خاص رقابت می کنند، به عنوان یک گروه دیده می شوند
موقعیتی که در آن کسی تلاش می کند چیزی را به دست آورد یا از دیگری موفق تر باشد
یک رویداد سازماندهی شده که در آن افراد سعی می کنند با بهترین، سریع ترین و غیره جایزه برنده شوند.
شخص یا افرادی که سعی می کنید از آنها بهتر باشید
an activity done by a number of people or organizations, each of which is trying to do better than all of the others
فعالیتی که توسط تعدادی از افراد یا سازمان ها انجام می شود، که هر یک از آنها سعی دارند بهتر از بقیه انجام دهند
رقابت، افراد یا سازمانهایی است که سعی میکنید بهتر از آنها عمل کنید
Competition is also the activity of a sport in which each of the people or teams is trying to win or a particular event at which this activity happens
رقابت همچنین فعالیت ورزشی است که در آن هر یک از افراد یا تیم ها در تلاش برای پیروزی هستند یا رویداد خاصی که در آن این فعالیت اتفاق می افتد.
Competition is also a situation in which the various organisms living in the same area try to compete for a limited supply of food water space etc.
رقابت همچنین وضعیتی است که در آن موجودات مختلف ساکن در یک منطقه سعی می کنند برای عرضه محدود غذا، آب، فضا و غیره با هم رقابت کنند.
the situation in which people or businesses are trying to be more successful than each other for example by making more sales in a market
موقعیتی که در آن افراد یا کسب و کارها تلاش می کنند تا از یکدیگر موفق تر باشند، به عنوان مثال با فروش بیشتر در یک بازار
the people or businesses who are competing with a particular person or business in a particular market
افراد یا مشاغلی که با یک شخص یا تجارت خاص در یک بازار خاص رقابت می کنند
رقابت برای این مشاغل بسیار سخت است - ما بیش از 200 متقاضی داشتیم.
The company developing the site had held a competition to find a master-planner.
شرکت توسعه دهنده سایت مسابقه ای را برای یافتن یک برنامه ریز ارشد برگزار کرده بود.
آنها در حال برگزاری مسابقه ای هستند تا نامی برای پل جدید بیاورند.
زنبور املا مسابقه ای است که در آن افراد سعی می کنند کلمات را به درستی املا کنند.
هتل های مرکز شهر در رقابت مستقیم با یکدیگر بودند.
This emphasises a further point to which domestic competition authorities need to apply their minds.
این امر بر نکته دیگری تأکید می کند که مقامات رقابت داخلی باید ذهن خود را به آن توجه کنند.
There is fierce competition for places on the Olympic team.
رقابت شدیدی برای حضور در تیم المپیک وجود دارد.
Today television networks face increasing competition from cable programming.
امروزه شبکه های تلویزیونی با رقابت فزاینده ای از سوی برنامه های کابلی مواجه هستند.
رقابت زیادی بین سوپرمارکت های زنجیره ای بزرگ وجود دارد.
a photography competition
یک مسابقه عکاسی
a design/an art/a talent competition
یک مسابقه طراحی/یک هنر/یک مسابقه استعداد
an international/a national competition
یک مسابقه بین المللی / ملی
صدها مدرسه در این رقابت شرکت کردند.
She's won a prestigious singing competition.
او برنده یک مسابقه معتبر خوانندگی شده است.
وی در این مسابقات مقام چهارم را کسب کرد.
مسابقه طراحی ساختمان جدید مجلس
stiff/fierce/intense/tough competition
رقابت سخت / شدید / شدید / سخت
competition between two similar products
رقابت بین دو محصول مشابه
The government said the new laws would enhance competition among banks.
دولت گفت که قوانین جدید رقابت بین بانک ها را افزایش می دهد.
competition for resources/jobs/food, etc.
رقابت برای منابع/شغل/غذا و غیره
رقابت برای کسب جایگاه در دوره
این شرکت با رقابت سختی از سوی رقبای آنلاین خود مواجه است.
آموزش دولتی در رقابت مستقیم با بخش خصوصی اداره می شود.
برای عقد قرارداد با چهار شرکت دیگر در رقابت هستیم.
این برنامه دو زوج را در رقابت با یکدیگر برای بازسازی خانه های یکدیگر قرار می دهد.
ما می توانیم رقابت را در کنفرانس ارزیابی کنیم.
این خودرو به طور مداوم از رقبا بهتر عمل می کند.
مسابقه نقاشی برای کودکان در رده های سنی مختلف برگزار می شود.
آنها دو بار قهرمان جام اروپا شدند، رقابت حذفی بین تیم های برتر اروپا.
او را تشویق کردم که در مسابقه انشا شرکت کند.
شراب هایی که در مسابقات بزرگ شراب برنده مدال شدند
مسابقه برای بهترین آشپز
رقابت بین بهترین تیم های کشور
قرار است مسابقه ای برگزار کنیم تا ببینیم چه کسی سریعتر شنا می کند.
شرکت برای تمامی خوانندگان مجله آزاد است.
The American women dominated the competition winning all the events.
زنان آمریکایی بر این رقابت ها مسلط شدند و در تمام مسابقات پیروز شدند.
من ماشین را در یک مسابقه برنده شدم.
She won an international dancing competition.
او در یک مسابقه بین المللی رقص برنده شد.
Competition is heating up and sales are shrinking.
رقابت در حال افزایش است و فروش در حال کاهش است.
ما در مقابل رقابت سخت قرارداد را بردیم.
Fierce competition exists between schools in the area.
رقابت شدیدی بین مدارس این منطقه وجود دارد.
مسابقه
همخوانی داشتن
مسابقات
قهرمانی
clash
برخورد
رویداد
نبرد
bout
مبارزه
بازی
duel
دوئل
ورزش
تعارض
رویارویی
نژاد
آزمایش
trials
آزمایش های
جنگ
confrontation
مشاجره
contention
سگ جنگی
dogfight
مبارزه کردن
ثابت
fixture
تطبیق
matchup
تقلا
مبارزه کن
warfare
کنکور
combat
دست و پنجه نرم کردن
concours
حرارت
grapple
لیگ
ملاقات
collaboration
همکاری
شراکت
teamwork
کار گروهی
مشارکت
اتحادیه
affiliation
وابستگی
coopetition
هم رقابتی
hookup
اتصال
ترکیبی
اتحاد. اتصال
ارتباط
تلاش مشترک
اتحاد
collusion
تبانی
fraternizationUS
برادری ایالات متحده
combined effort
تلاش ترکیبی
partisanship
حزب گرایی
symbiosis
همزیستی
communion
اشتراک
همکاری با یکدیگر
conspiracy
توطئه
teaming
تیم سازی
fraternisationUK
fraternisationUK
تلاش متقابل