seek

base info - اطلاعات اولیه

seek - به دنبال

verb - فعل

/siːk/

UK :

/siːk/

US :

family - خانواده
seeker
جوینده
google image
نتیجه جستجوی لغت [seek] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Drivers are advised to seek alternative routes.


    به رانندگان توصیه می شود به دنبال مسیرهای جایگزین باشند.

  • Police are not seeking anyone else in connection with the deaths.


    پلیس به دنبال هیچ کس دیگری در ارتباط با این مرگ ها نیست.

  • They sought in vain for somewhere to shelter.


    آنها بیهوده به دنبال جایی برای پناه گرفتن بودند.

  • I think it's time we sought legal advice.


    فکر می کنم وقت آن رسیده است که به دنبال مشاوره حقوقی باشیم.

  • They sought refuge in the mountain villages.


    به روستاهای کوهستانی پناه بردند.

  • She fled the country and is now seeking asylum in Sweden.


    او از کشور فرار کرد و اکنون به دنبال پناهندگی در سوئد است.

  • The pilot sought permission to land.


    خلبان به دنبال اجازه فرود آمد.

  • EU citizens have the right to seek employment in any member state.


    شهروندان اتحادیه اروپا حق دارند در هر کشور عضو به دنبال کار باشند.

  • He has not sought medical treatment for his condition.


    او برای وضعیت خود به دنبال درمان پزشکی نبوده است.

  • She was determined to seek revenge.


    او مصمم بود انتقام بگیرد.

  • She managed to calm him down and seek help from a neighbour.


    او توانست او را آرام کند و از همسایه کمک بگیرد.


  • ما باید از شورای محلی مجوز بگیریم.

  • They came seeking for the truth.


    آنها به دنبال حقیقت آمدند.

  • He sought to establish himself as a writer.


    او به دنبال تثبیت خود به عنوان یک نویسنده بود.

  • They quickly sought to distance themselves from the protesters.


    آنها به سرعت به دنبال فاصله گرفتن از معترضان بودند.

  • attention-seeking behaviour


    رفتار توجه جویانه

  • Voluntary work can provide a framework for job-seeking.


    کار داوطلبانه می تواند چارچوبی برای کاریابی فراهم کند.

  • Many emigrated to Australia to seek their fortune.


    بسیاری برای جستجوی ثروت خود به استرالیا مهاجرت کردند.

  • Police are seeking witnesses to the accident.


    پلیس به دنبال شاهدان این حادثه است.

  • We're seeking for alternative materials which might bring the cost down.


    ما به دنبال مواد جایگزینی هستیم که ممکن است هزینه را کاهش دهد.

  • He intends to seek custody of the children.


    او قصد دارد حضانت فرزندان را بخواهد.

  • We are currently seeking new ways of expanding our membership.


    ما در حال حاضر به دنبال راه های جدیدی برای گسترش عضویت خود هستیم.

  • I think you should seek guidance from your lawyer on this matter.


    به نظر من در این مورد باید از وکیل خود راهنمایی بخواهید.


  • من به شما توصیه می کنم از پلیس کمک بگیرید.


  • برای جستجوی بودجه برای یک پروژه

  • He was desperately seeking a way to see her again.


    او ناامیدانه به دنبال راهی برای دیدن دوباره او بود.

  • Employers are seeking further clarification of the proposals.


    کارفرمایان به دنبال توضیح بیشتر در مورد پیشنهادات هستند.

  • It is best to seek a compromise rather than a perfect solution.


    بهتر است به جای یک راه حل کامل، به دنبال مصالحه باشید.

  • Lawyers are seeking an out-of-court settlement.


    وکلا به دنبال حل و فصل خارج از دادگاه هستند.

  • The police are seeking independent confirmation of certain details of the story.


    پلیس به دنبال تایید مستقل جزئیات خاصی از ماجرا است.

  • They are now seeking endorsement for their ideas.


    آنها اکنون به دنبال تایید ایده های خود هستند.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

shields

لغت پیشنهادی

boot

لغت پیشنهادی

lengthens