article

base info - اطلاعات اولیه

article - مقاله

noun - اسم

/ˈɑːrtɪkl/

UK :

/ˈɑːtɪkl/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [article] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • to read/write/publish an article


    خواندن/نوشتن/انتشار مقاله

  • Her tweet follows an article posted online by the ‘Huffington Post’.


    توییت او به دنبال مقاله ای است که توسط «هافینگتون پست» به صورت آنلاین منتشر شده است.

  • I read an interesting article by a well-known scientist on the subject of genetics.


    مقاله جالبی از یک دانشمند سرشناس با موضوع ژنتیک خواندم.

  • Have you seen that article about young fashion designers?


    آیا آن مقاله در مورد طراحان مد جوان را دیده اید؟


  • بر اساس مقاله اخیر روزنامه، ارزش این شرکت بیش از 20 میلیارد دلار است.

  • Article 10 of the European Convention guarantees free speech.


    ماده 10 کنوانسیون اروپایی آزادی بیان را تضمین می کند.

  • articles of clothing


    محصولات لباس

  • toilet articles such as soap and shampoo


    لوازم توالت مانند صابون و شامپو

  • The articles found in the car helped the police to identify the body.


    اشیاء کشف شده در خودرو به پلیس کمک کرد تا جسد را شناسایی کند.

  • Names of countries in English do not usually take an article.


    نام کشورها به زبان انگلیسی معمولاً مقاله نمی گیرند.

  • A leading article in ‘The Times’ accused the minister of lying.


    یک مقاله برجسته در تایمز وزیر را به دروغگویی متهم کرد.

  • He wrote about his political career in a series of articles published in a national newspaper.


    او در سلسله مقالاتی که در یکی از روزنامه های سراسری به چاپ رسید، درباره فعالیت سیاسی خود نوشت.

  • I'm doing an article about ways of preventing pollution.


    من در حال انجام یک مقاله در مورد راه های جلوگیری از آلودگی هستم.

  • It was her job to commission occasional articles.


    کار او سفارش دادن مقالات گاه به گاه بود.

  • The article appears in this week's edition of ‘The Spectator’.


    این مقاله در نسخه این هفته تماشاگر ظاهر می شود.

  • The article looks at two questions.


    مقاله به دو سوال می پردازد.

  • The magazine includes a how-to article on building a greenhouse.


    این مجله شامل یک مقاله نحوه ساخت گلخانه است.

  • The magazine refused to print his article.


    مجله از چاپ مقاله او خودداری کرد.

  • an article on the dangers of sunbathing


    مقاله ای در مورد مضرات آفتاب گرفتن

  • The key articles of the constitution can only be changed by referendum.


    اصول اساسی قانون اساسی تنها با رفراندوم قابل تغییر است.

  • Article 7 provides that all businesses must be registered correctly.


    ماده 7 مقرر می دارد که کلیه مشاغل باید به درستی ثبت شوند.

  • Several articles of the 1955 treaty were rewritten.


    چندین ماده از معاهده 1955 بازنویسی شد.

  • The actions of the organization are in breach of Article 12 of the treaty.


    اقدامات سازمان ناقض ماده 12 معاهده است.

  • The judge ordered the child's return home under Article 6 of the Convention.


    قاضی بر اساس ماده 6 کنوانسیون دستور بازگشت کودک به خانه را صادر کرد.

  • The finished article takes two months to manufacture.


    محصول نهایی دو ماه طول می کشد تا تولید شود.

  • Fake designer watches are sold at a fraction of the price of the genuine article.


    ساعت‌های طراحی تقلبی با کسری از قیمت کالای اصلی فروخته می‌شوند.

  • There was an interesting article on vegetarianism in the paper yesterday.


    دیروز مقاله جالبی در مورد گیاهخواری در روزنامه وجود داشت.

  • An article of clothing was found near the river.


    یک لباس در نزدیکی رودخانه پیدا شد.

  • Guests are advised not to leave any articles of value in their hotel rooms.


    به میهمانان توصیه می شود که از گذاشتن کالای ارزشمند در اتاق های هتل خودداری کنند.

  • articles of furniture


    محصولات مبلمان

  • East and West Germany united under article 23 of the Bonn constitution.


    آلمان شرقی و غربی بر اساس ماده 23 قانون اساسی بن متحد شدند.

synonyms - مترادف

  • چیز


  • مورد


  • هدف - شی


  • واحد

  • commodity


    کالا


  • دستگاه

  • artifactUS


    artifactUS


  • ابزار

  • artefactUK


    artefactUK

  • gadget


    پیاده سازی


  • تولید - محصول


  • وسایل آشپزی

  • utensil


    تدبیر

  • contrivance


    Gizmo

  • gizmo


    لوازم جانبی


  • ساخت و ساز


  • دووبری

  • accessory


    دوده

  • contraption


    دوجیگر

  • doobry


    گابین ها

  • doodah


    جزییات

  • doojigger


    قطعه

  • gubbins


    ریزه کاری

  • minutia


    همراهی


  • بیت

  • trinket


    جزء

  • accompaniment


    دنگوس

  • apparatus


  • bit



  • dingus


antonyms - متضاد

  • کل

  • ignorance


    جهل

  • heedlessness


    بی توجهی

  • neglect


لغت پیشنهادی

skate

لغت پیشنهادی

edgy

لغت پیشنهادی

arbitrators