concern

base info - اطلاعات اولیه

concern - نگرانی

verb - فعل

/kənˈsɜːrn/

UK :

/kənˈsɜːn/

US :

family - خانواده
concerned
نگران
unconcerned
بی دغدغه
concern
نگرانی
google image
نتیجه جستجوی لغت [concern] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Don't interfere in what doesn't concern you.


    در چیزی که به شما مربوط نیست دخالت نکنید.

  • To whom it may concern… (= used for example at the beginning of a public notice or of a job reference about somebody’s character and ability)


    به چه کسانی مربوط می شود... (= برای مثال، در ابتدای یک اطلاعیه عمومی یا یک مرجع شغلی در مورد شخصیت و توانایی شخصی استفاده می شود)


  • لطفا توجه کنید زیرا این اطلاعات مربوط به همه شماست.

  • The letter is for both of us but it mainly concerns you.


    نامه برای هر دوی ما است، اما عمدتاً به شما مربوط می شود.

  • The story concerns the prince's efforts to rescue Pamina.


    داستان مربوط به تلاش های شاهزاده برای نجات پامینا است.

  • The book is primarily concerned with Soviet-American relations during the Cold War.


    این کتاب در درجه اول به روابط شوروی و آمریکا در طول جنگ سرد می پردازد.

  • My question concerns the way he handles the evidence.


    سوال من به نحوه برخورد او با شواهد مربوط می شود.

  • This chapter concerns itself with the historical background.


    این فصل به پیشینه تاریخی می پردازد.

  • What concerns me is our lack of preparation for the change.


    آنچه مرا نگران می کند عدم آمادگی ما برای تغییر است.

  • Fair use is one issue concerning most musicians.


    استفاده منصفانه یکی از مسائلی است که بیشتر نوازندگان را مورد توجه قرار می دهد.

  • It concerns me that you no longer seem to care.


    این نگران من است که به نظر می رسد دیگر برایت مهم نیست.

  • It really concerns me that he doesn't eat properly.


    این واقعا برای من نگران کننده است که او درست غذا نمی خورد.

  • He didn't concern himself with the details.


    او به جزئیات توجهی نداشت.

  • One major difference between these computers concerns the way in which they store information.


    یکی از تفاوت های عمده بین این کامپیوترها به نحوه ذخیره اطلاعات مربوط می شود.

  • The issue here concerns the way in which lexis and grammar relate to each other.


    موضوع در اینجا مربوط به نحوه ارتباط واژگان و دستور زبان با یکدیگر است.

  • The really important point concerns the effect on the worker.


    نکته واقعاً مهم مربوط به تأثیر آن بر کارگر است.

  • The state of my father's health concerns us greatly.


    وضعیت سلامتی پدرم ما را بسیار نگران می کند.

  • It concerns me that he hasn't been in contact.


    این به من مربوط می شود که او در تماس نبوده است.


  • مسائل مربوط به آلودگی و محیط زیست به همه ما مربوط می شود.

  • What I have to say to Amy doesn't concern you.


    چیزی که باید به امی بگویم به تو مربوط نیست.

  • The documentary concerns a woman who goes to China as a missionary.


    این مستند درباره زنی است که به عنوان مبلغ به چین می رود.

  • There's no need for you to concern yourself with what happened.


    نیازی نیست که خودت را نگران آنچه اتفاق افتاده باشد.

  • Don't concern yourself. She'll be home soon.


    نگران خودت نباش او به زودی به خانه می آید.

  • I concern myself with general policy rather than operational details.


    من به جای جزئیات عملیاتی، به سیاست های کلی توجه دارم.

  • At this point there's no need to concern ourselves with the differences between the two theories.


    در این مرحله نیازی نیست که خودمان را به تفاوت های بین این دو نظریه بپردازیم.

  • She doesn't care about popularity or concern herself with what other artists are doing.


    او به محبوبیت اهمیتی نمی دهد یا به کارهایی که هنرمندان دیگر انجام می دهند اهمیت نمی دهد.

  • Address your cover letter to the hiring manager. Otherwise begin it with To whom it may concern.


    نامه پوشش خود را به مدیر استخدام بفرستید. در غیر این صورت، آن را با به کسانی که ممکن است مربوط باشد شروع کنید.

  • Concern for the safety of the two missing teenagers is growing.


    نگرانی برای امنیت دو نوجوان ناپدید شده در حال افزایش است.

  • There's a lot of public concern about/over dangerous toxins recently found in food.


    نگرانی عمومی زیادی در مورد سموم خطرناکی که اخیراً در غذا یافت می شود وجود دارد.

  • My concern is that you're not getting enough work done.


    نگرانی من این است که شما به اندازه کافی کار انجام نمی دهید.


  • یک نگرانی خانوادگی

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

  • چشم پوشی

  • neglect


    بی توجهی

  • disregard


    اجتناب کردن


  • میان بر

  • bypass


    تخفیف

  • discount


    حذف کردن

  • omit


    نادیده گرفتن


  • مسواک زدن


  • طفره رفتن

  • evade


    بدبینی

  • misheed


    از دست دادن


  • شرک کردن

  • shirk


    بی توجه

  • unheed


    بی خیال

  • unmind


    براق بیش از

  • gloss over


    بگذار بگذرد


  • بگذار چیزی سر بخورد


  • عبور کردن


  • توجه نکنید


  • به آن توجهی نکنید

  • pay no heed to


    کوک کردن


  • حذف کنند


  • فراموش کردن

  • tune out


    روگذر


  • رد کردن

  • exclude


    شانه بالا انداختن


  • اندک

  • overpass





لغت پیشنهادی

bangle

لغت پیشنهادی

artificer

لغت پیشنهادی

validation