accommodation
accommodation - محل اقامت
noun - اسم
UK :
US :
مکانی برای ماندن، زندگی یا کار کسی
توافقی بین افراد یا گروه هایی که دیدگاه ها یا نظرات متفاوتی دارند که همه را راضی می کند
مکانی برای اقامت یا زندگی
نوع خاصی از مکان برای نشستن یا خوابیدن در قطار، قایق و غیره.
an agreement between two groups who have different opinions on a subject or the process of reaching an agreement like this
توافق بین دو گروه که نظرات متفاوتی در مورد یک موضوع دارند یا روند رسیدن به توافقی مانند این
ترتیب خاصی که برای یک فرد یا گروهی که نیازهای متفاوتی با دیگران دارد انجام می شود
فرآیندی که طی آن یک چشم با تغییر شکل عدسی قادر به تمرکز (= به وضوح دیدن) است
the process in which someone changes their accent (= the way that people who come from a particular area social group etc. pronounce words) or other things about the way that they speak according to the speech style or behaviour of the person who they are speaking to
فرآیندی که در آن شخصی لهجه خود را تغییر میدهد (= روشی که افرادی که از یک منطقه خاص، گروه اجتماعی و غیره آمدهاند، کلمات را تلفظ میکنند) یا چیزهای دیگر در مورد نحوه صحبت کردنشان بر اساس سبک گفتار یا رفتار شخصی که میگویند. دارند صحبت می کنند
a process in which a speech sound is changed according to the sound that comes directly before or after it
فرآیندی که در آن صدای گفتار بر اساس صدایی که مستقیماً قبل یا بعد از آن می آید تغییر می کند
مکانی برای زندگی، کار، اقامت و غیره.
ترتیب رضایت بخش بین افرادی که در مورد چیزی اختلاف نظر دارند
a loan that is made temporarily to someone who needs money quickly in order to give them time to make a formal arrangement for a loan
وامی که به طور موقت به کسی داده می شود که به سرعت به پول نیاز دارد تا به آنها زمان داده شود تا ترتیبی رسمی برای وام انجام دهند.
برای دانشآموزان دارای ناتوانیهای یادگیری باید مکانهایی ایجاد شود.
Some relocation policies exclude new recruits from receiving other allowances, such as travel and accommodation expenses.
برخی از سیاستهای جابجایی، استخدامهای جدید را از دریافت کمک هزینههای دیگر، مانند هزینههای سفر و اقامت محروم میکند.
Contrary to modem popular opinion these were splendid ships with excellent accommodation and many modern conveniences for both crew and passengers.
برخلاف تصور رایج امروزی، این کشتیها، کشتیهای باشکوهی با محل اقامت عالی و بسیاری از امکانات مدرن برای خدمه و مسافران بودند.
قیمت شامل پرواز، اقامت و حمل و نقل است.
در واقع، بسیاری از مهمانان ما هر بار که میآیند، درخواست اقامت در اینجا میکنند.
The subsidies could in fact be used for converting barns etc for accommodation, and for path building and maintainance.
یارانه ها در واقع می توانند برای تبدیل انبارها و غیره برای اسکان، و برای ساخت و نگهداری مسیر استفاده شوند.
هیچ اقامتگاه واقعا مجللی پیدا نخواهید کرد، اما هتل ها و مهمانسراهای مناسبی وجود دارد.
نیاز به اقامت بیشتر از سوی هر دو طرف وجود دارد.
هزینه سفر شش روزه شامل غذا و اقامت در متل می باشد.
به نظر می رسد در مورد مسائل اسکان و کارکنان باشد.
هزینه مسکن اجاره ای همچنان بالا می رود.
He says the cost of building pensioner's accommodation on the site could rocket to £50,000 per unit.
او می گوید که هزینه ساخت مسکن بازنشستگان در این سایت می تواند به 50000 پوند در هر واحد برسد.
هزینه تعطیلات برای یک هفته اقامت و پرواز حدود 400 پوند است.
من در روزنامه ها دنبال خوابگاه دانشجویی می گشتم اما همه اینها بسیار گران است.
مشتریان او در اقامتگاه در این هتل خاص بر روی ماه خواهند بود.
rented/temporary accommodation
مسکن اجاره ای/موقت
اقامت در هتل در قیمت تعطیلات شما لحاظ شده است.
ممکن است مجبور شویم مسکن جایگزین برای شما فراهم کنیم.
خوابگاه درجه یک در تمامی پروازها موجود است.
یافتن مسکن مناسب برای افراد نیازمند می تواند دشوار باشد.
نقشه های ساختمان شامل مسکن های اداری جدید بسیار مورد نیاز است.
furnished accommodation
اقامتگاه مبله
مسافران بیشتر و بیشتری به دنبال اقامتگاه های تخت و صبحانه در خانه های شخصی هستند.
The boat provides reasonable overnight accommodations for four adults.
این قایق برای چهار بزرگسال اقامت شبانه مناسبی را فراهم می کند.
آنها مجبور شدند با شورشیان به محل اقامت برسند.
دو کشور باید متقاعد شوند که در جهت نوعی سازش متقابل تلاش کنند.
بسیاری از افراد مسن ترجیح می دهند در مسکن های سرپناه زندگی کنند.
او به تنهایی در خانه های اجاره ای زندگی می کرد.
شورا باید بتواند به خانواده هایی که مسکن ندارند کمک کند.
این خانواده تا بازسازی خانهشان در اسکان موقت میمانند.
ما به اسکان امن تر برای زندانیان جوان نیاز داریم.
باید اقامتگاه و پروازهای سفر خود را سریع رزرو کنید.
من در مسکن اجاره ای زندگی می کنم.
این جایزه شامل پرواز به اضافه هفت شب اقامت در هتل است.
برخی از تطابق بین حفاظت و گردشگری ضروری است.
Ultimately there are always limits to political accommodation.
در نهایت، همیشه محدودیتهایی برای سازگاری سیاسی وجود دارد.
سازگاری با شرایط سخت زندگی روستایی
هزینه پرواز و اقامت در هتل او را پرداخت کردند.
کمبود مسکن ارزان در شهر وجود دارد.
برای حدود پانصد دانشجو در محوطه دانشگاه خوابگاه وجود دارد.
خوابگاه ها یک راه حل موقت هستند تا زمانی که خانواده ها بتوانند در محل اقامت دائم اسکان داده شوند.
به ما محل اقامت درجه یک در قطار اختصاص داده شد.
او ممکن است بتواند با سایر اعضای اتحادیه اروپا در مورد مسئله مهاجرت به توافق برسد.
او به دنبال اقامت با ایالات متحده بود.
این هتل سعی می کند برای افراد دارای فرزندان کوچک اقامتگاه ایجاد کند.
Companies should make reasonable accommodations for disabled employees.
شرکت ها باید برای کارمندان ناتوان تدابیر معقولی ایجاد کنند.
quarters
چهارم
residence
محل سکونت
pad
پد
abode
اقامت
lodging
اسکان
خانه
lodgings
اقامتگاه ها
digs
حفاری می کند
dwelling
سکونت
محل
rooms
اتاق ها
habitation
سقف
اپارتمان
مسکن
chambers
بیلت
پناه
billet
اتاق
گهواره
خانه ها
crib
هیئت مدیره
homes
اقامت ایالات متحده
houses
اقامت انگلستان
فضا
lodgementUS
پناه دادن
lodgmentUK
ربع بندی
هتل
dwellings
متل
sheltering
quartering
motel
disagreement
اختلاف نظر
مبارزه کردن
nonconformity
عدم انطباق
refusal
امتناع
تفاوت
selfishness
خودخواهی
nonadmission
عدم پذیرش
disavowal
انکار
disputation
مناقشه
دعوا کردن
اعتراض
repudiation
