manipulate
manipulate - دستکاری کردن
verb - فعل
UK :
US :
دستکاری کننده
دستکاری
to make someone think and behave exactly as you want them to by skilfully deceiving or influencing them
با فریب دادن یا تحت تاثیر قرار دادن ماهرانه کسی را وادار کنید دقیقاً همانطور که می خواهید فکر کند و رفتار کند
کار ماهرانه با اطلاعات، سیستم ها و غیره برای رسیدن به نتیجه ای که می خواهید
برای حرکت دادن و فشار دادن استخوان ها یا عضلات برای از بین بردن درد در آنها
استفاده از مهارت در جابجایی یا دست زدن به چیزی
با استفاده از روشهای ماهرانه و اغلب غیرصادقانه، کسی یا چیزی را وادار کنید تا رفتاری را که شما میخواهید انجام دهد
to process or operate something that needs a lot of skill for example technical information or a complicated piece of equipment
پردازش یا عملیاتی کردن چیزی که به مهارت زیادی نیاز دارد، برای مثال اطلاعات فنی یا یک قطعه پیچیده از تجهیزات
کنترل کردن چیزی یا شخصی به نفع خود، اغلب ناعادلانه یا ناصادقانه
برای کنترل چیزی با استفاده از دست
to treat a part of the body using the hands to push back bones into the correct position and put pressure on muscles
برای درمان بخشی از بدن، با استفاده از دستها، استخوانها را به موقعیت صحیح برگردانید و به عضلات فشار وارد کنید
برای تحت تأثیر قرار دادن یا کنترل شخصی به نفع خود، اغلب بدون اینکه آن شخص از آن مطلع باشد
کنترل کردن چیزی با استفاده از دست
to control or influence something or someone so that you get an advantage often unfairly or dishonestly
کنترل کردن یا تحت تاثیر قرار دادن چیزی یا شخصی به طوری که مزیتی به دست آورید، اغلب ناعادلانه یا ناصادقانه
استفاده از چیزی، اغلب با مهارت زیاد
برای تغییر، انتقال و غیره اطلاعات روی کامپیوتر
Sir C: I believe you speak of the practice whereby the political inclination of a parish is physically manipulated.
آقا سی: من معتقدم که شما از رویه ای صحبت می کنید که در آن تمایلات سیاسی یک محله به طور فیزیکی دستکاری می شود.
او آنقدر دیوانه او است که متوجه نمی شود او را دستکاری می کنند.
How this rock widow and ageing wild child cons, manipulates and exploits the sharks makes for a delightful tale of revenge.
این که این بیوه صخره ای و کودک وحشی سالخورده با کوسه ها مخالفت می کند، دستکاری و استثمار می کند، داستانی لذت بخش از انتقام را به وجود می آورد.
تصاویر را می توان دستکاری کرد و روی دیسک ذخیره کرد.
بازیکنان با استفاده از جوی استیک شخصیت های روی صفحه را دستکاری می کنند.
مردم محلی حاضر نبودند باور کنند که پلیس شواهد را دستکاری کرده است.
او موفق شد او را دستکاری کند تا به شرکتش 500000 پوند وام بدهد.
او مرد خوبی است، می توانم تصور کنم که در چنین موقعیتی دستکاری می شود.
Developing a budget involves manipulating numbers and requires strong analytical skills.
تدوین بودجه شامل دستکاری اعداد و نیاز به مهارت های تحلیلی قوی است.
Babies investigate their world by manipulating objects.
نوزادان جهان خود را با دستکاری اشیا بررسی می کنند.
The association defines a robot as a programmable device used either to manipulate or transport objects in a manufacturing process.
این انجمن ربات را به عنوان وسیله ای قابل برنامه ریزی تعریف می کند که برای دستکاری یا انتقال اشیا در فرآیند تولید استفاده می شود.
Millions of years of evolution have equipped us to delicately manipulate our environment through our sense of touch.
میلیون ها سال تکامل ما را مجهز کرده است تا محیط خود را از طریق حس لامسه به ظرافت دستکاری کنیم.
Printed exhortations can convey the same dehumanizing views; but print is limited in its manipulating power by the factor of delay.
توصیه های چاپی می تواند همان دیدگاه های غیرانسانی را منتقل کند. اما چاپ در قدرت دستکاری آن توسط عامل تاخیر محدود می شود.
او محیط بانان را متهم کرد که سعی در دستکاری افکار عمومی به نفع خود دارند.
This we might call the experimental activity with the teacher acting as observer manipulating the techniques concerned.
این را میتوان فعالیت آزمایشی نامید، با معلم که به عنوان ناظر در حال دستکاری تکنیکهای مربوطه عمل میکند.
دانش آموزان از اینکه کسی می تواند از روزنامه آنها برای دستکاری آنها استفاده کند خشمگین بودند.
The report does not allege that evidence had been manipulated to benefit prosecutors, the official said.
این مقام گفت که این گزارش ادعا نمی کند که شواهد به نفع دادستان دستکاری شده است.
او از جذابیت خود برای دستکاری مردم استفاده می کند.
به عنوان یک سیاستمدار، او می داند که چگونه افکار عمومی را دستکاری کند.
آنها توانستند ما را به گونه ای تحت فشار قرار دهند که بپذیریم کمک کنیم.
برای دستکاری دنده ها و اهرم های یک ماشین
کامپیوترها در دستکاری اطلاعات بسیار کارآمد هستند.
genetically manipulated organisms
موجودات دستکاری شده ژنتیکی
digitally manipulated images
تصاویر دستکاری شده دیجیتالی
آنها معتقدند که رای دهندگان به راحتی قابل دستکاری هستند.
The organization had been manipulated into bankruptcy.
سازمان به ورشکستگی دستکاری شده بود.
Throughout her career she has very successfully manipulated the media.
او در طول زندگی حرفه ای خود با موفقیت رسانه ها را دستکاری کرده است.
The opposition leader accused government ministers of manipulating the statistics to suit themselves.
رهبر اپوزیسیون وزرای دولت را متهم کرد که آمارها را به نفع خودشان دستکاری می کنند.
ویلچر طوری طراحی شده است که به راحتی قابل دستکاری است.
دکتر پایه ستون فقراتم را دستکاری کرد و درد کاملا از بین رفت.
موفقیت او تا حدی به دلیل توانایی او در دستکاری رسانه ها است.
او می تواند موقعیت ها را بیشتر به نفع خود دستکاری کند.
این شرکت دست داشتن در هر گونه تلاش برای دستکاری بازار را رد کرد.
سردرگمی در مورد مقررات حاکم است و شرکت ها می توانند سیستم را دستکاری کنند.
دستکاری کنترل های روی دستگاه بسیار سخت است.
صفحات گسترده یک راه عالی برای دستکاری داده ها هستند.
رسیدگی
عمل کنند
استفاده کنید
کار کردن
استخدام کردن
مدیریت کنید
maneuverUS
مانور ایالات متحده
manoeuvreUK
مانور انگلستان
مذاکره کنند
کنترل
رشته
utiliseUK
UtiliseUK
utilizeUS
UtilizeUS
wield
اعمال کردن
hack
هک کردن
بازی
تاب خوردن
نشانی
deploy
استقرار
درمان شود
contend with
با
مقابله با
grapple with
لایه بندی
ply
اجرا کن
ورزش
مشغول کردن
خلبان
درخواست دادن
فرمان
بهره برداری
exploit
mishandle
سوء مدیریت
misuse
سوء استفاده
زنگ تفريح
سو استفاده کردن
تقریبا رسیدگی کنید
maltreat
بدرفتاری
manhandle
دستگیره
mistreat
سوء استفاده - بدرفتاری
misapply
اشتباه اعمال کنید
برخورد تقریبی
use inexpertly
استفاده غیر کارشناسی
ill-treat
جرقه زدن
ill-use
بد کار کردن
bobble
نامناسب
misemploy
به اطراف بکوب
misappropriate
mismanage
