claim
claim - مطالبه
verb - فعل
UK :
US :
بیان اینکه چیزی درست است هر چند ثابت نشده باشد
به طور رسمی از یک سازمان درخواست یا دریافت پول کنید زیرا حق دارید
بیان کنید که حق دارید چیزی را بگیرید یا داشته باشید که قانوناً مال شماست
اگر جنگ، تصادف و غیره جان افراد را بگیرد، مردم به خاطر آن می میرند - به ویژه در گزارش های خبری استفاده می شود
اگر چیزی توجه شما را جلب کند، متوجه می شوید و آن را با دقت بررسی می کنید
گفتن اینکه چیزی درست است، هر چند ثابت نشده باشد
ادعا کنید که شخصی کار اشتباه یا غیرقانونی انجام داده است، اگرچه شما هیچ مدرکی ارائه نمی دهید
به طور مکرر بگویید که چیزی درست است، به خصوص زمانی که دیگران شما را باور ندارند
خیلی محکم بگوییم که چیزی درست است
to state that something is true – used especially in formal writing when reporting someone’s opinion
برای بیان اینکه چیزی درست است - به ویژه در نوشتن رسمی هنگام گزارش نظر شخصی استفاده می شود
ادعا کنید که چیزی درست است، به خصوص زمانی که دیگران با شما مخالف هستند
بیانی مبنی بر اینکه چیزی درست است، هر چند ثابت نشده باشد
درخواست رسمی پولی که فکر می کنید حق دارید
مبلغ پولی که هنگام ارائه ادعا درخواست می کنید
a right to do something or to have something especially because it belongs to you or because you deserve it
حق انجام کاری یا داشتن چیزی، به خصوص به این دلیل که به شما تعلق دارد یا به این دلیل که لیاقت آن را دارید
چیزی مانند یک قطعه زمین که حاوی مواد معدنی ارزشمند است
بیانیه ای که نشان می دهد شخصی کار اشتباه یا غیرقانونی انجام داده است، اما ثابت نشده است
چیزی که می گویید یا می نویسید که شدیداً به آن اعتقاد دارید
عقیده محکمی که کسی بیان می کند
درخواست یا تقاضای پول یا مقدار پول درخواستی
یک درخواست برای پرداخت خسارت، سرقت، جراحت و غیره که برای آنها بیمه شده اید
حق داشتن یا به دست آوردن چیزی مانند زمین یا سایر دارایی های متعلق به شما
اظهار نظر مثبتی که در مورد یک محصول توسط تولید کننده آن ارائه شده است که ممکن است درست باشد یا نباشد
به طور رسمی درخواست، مطالبه یا دریافت پول از یک سازمان
برای درخواست پول برای خسارت، سرقت، جراحت و غیره که برای آنها بیمه شده اید
برای بیان اینکه شما حق چیزی را دارید یا چیزی را که متعلق به شماست بگیرید
to say that something is true or is a fact although you cannot prove it and other people might not believe it
گفتن اینکه چیزی درست است یا یک واقعیت است، اگرچه شما نمی توانید آن را ثابت کنید و ممکن است دیگران آن را باور نکنند
If an organization or group claims a particular number of members, that number of people are believed to belong to it.
اگر یک سازمان یا گروه ادعای تعداد خاصی از اعضا را داشته باشد، تصور می شود که این تعداد از افراد به آن تعلق دارند.
to ask for something of value because you think it belongs to you or because you think you have a right to it
درخواست چیزی با ارزش به این دلیل که فکر می کنید متعلق به شماست یا به این دلیل که فکر می کنید حقی نسبت به آن دارید
to make a written demand for money from a government or organization because you think you have a right to it
درخواست کتبی پول از یک دولت یا سازمان به این دلیل که فکر می کنید حق دارید
to make an official request for money after an accident or a bad event from the person who caused you harm
درخواست رسمی پول بعد از تصادف یا اتفاق بد، از شخصی که به شما آسیب رسانده است
او ادعا می کند (که) به او رسیدگی عادلانه داده نشده است.
من ادعا نمی کنم که متخصص هستم.
او ادعا کرد که از همه هنرها متنفر است.
او آن قدیس نیست که خیلی ها ادعا می کنند اوست.
پس از نتایج ناامیدکننده باکس آفیس، روزنامه ها ادعا کردند که نمایش شکست خورده است
دانشمندان مدعی پیشرفت بزرگی در مبارزه با سرطان هستند.
ادعا شده بود که برخی از پزشکان 80 ساعت در هفته کار می کنند.
او مدعی شد: «من هیچ دروغی نگفتم.
او قبل از اعلام همه نتایج، مدعی پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری شد.
Nobody has claimed responsibility for the bombing.
هیچ کس مسئولیت این بمب گذاری را بر عهده نگرفته است.
او حق دریافت کمک هزینه مسکن را ندارد.
اگر در محل کار آسیب دیدید، ممکن است حق دریافت غرامت داشته باشید.
می توانستید هزینه اتاق هتل را از بیمه خود مطالبه کنید.
او به دلیل جراحتی که متحمل شده بود، از شرکت ادعای خسارت کرد.
می توانید برای کتی که در قطار رها کرده اید، بیمه خود را مطالبه کنید.
بسیاری از اموال از دست رفته هرگز مطالبه نمی شود.
این خانواده در دهه 1990 وارد بریتانیا شدند و درخواست پناهندگی سیاسی کردند.
او حق خود را از ثروت خانواده اش مطالبه می کند.
یک رویداد ناخواسته توجه او را جلب کرد.
او بالاخره جایگاهی را در این تیم به دست آورد.
تصادف خودرو جان سه نفر را گرفت.
برخی از منتقدان استدلال می کنند که پیکاسو در تمام عمر خود استاد بزرگی باقی ماند.
برخی دیگر معتقدند که افت کیفیت قابل توجهی در آثار او پس از جنگ وجود دارد.
خود پیکاسو مدعی بود که هنر خوب خلق می شود، اما هنر بزرگ دزدیده می شود.
همانطور که اسمیت اشاره کرده است، پیکاسو تصاویر را از هنر آفریقا به عاریت گرفته است.
همانطور که نویسنده اشاره می کند، پیکاسو تصاویر را از هنر آفریقا به عاریت گرفته است.
نویسنده این تصور را به چالش میکشد که مجسمهسازی پیکاسو نسبت به نقاشی او درجه دوم است.
گفته می شود که نقاشی پیکاسو تحت تأثیر موسیقی جاز بوده است.
او سعی کرد ادعا کند که برای دفاع از خود اقدام کرده است.
این شرکت به دروغ ادعا کرده بود که محصولاتش تجزیه پذیر هستند.
He successfully claimed unfair dismissal.
او با موفقیت مدعی اخراج ناعادلانه شد.
ادعا کردن
حفظ
اصرار کنید
profess
حرفه ای
اعلام
affirm
تایید کردن
allege
معدل
aver
نگه دارید
قول
avow
مبارزه کردن
contend
اعتراض
حالت
جر و بحث
رای دادن
avouch
گواهی
attest
حرکت
فرض
postulate
تلفظ کنید
pronounce
مدعی
purport
گفتن
ارسال
سوگند
حکم
warrant
نمایندگی کند
asseverate
حفظ کردن
استناد کنند
uphold
پیشرفت
adduce
تظاهر کن
درست کردن
انکار
رد کردن
controvert
مناقشه
refute
مخالفت کردن
contravene
به دست آوردن
gainsay
پیشخوان
چالش
disprove
اشتباه کردن
repudiate
مسابقه
تناقض دارند
confute
پاک کردن
سلب مسئولیت
contradict
انکار کردن
debunk
بی اعتبار کردن
disaffirm
باطل کردن
disclaim
نفی کردن
disavow
منفی
disconfirm
مخالفت کنند
disacknowledge
لغو
discredit
خلاف واقع اعلام کند
invalidate
مخالف با
negate
disown
quash
nullify
rebuff
rebut
declare untrue