observe
observe - رعایت کنید
verb - فعل
UK :
US :
دیدن و توجه کردن به چیزی
به دقت تماشا کردن چیزی یا کسی
برای گفتن یا نوشتن آنچه در مورد یک موقعیت متوجه شده اید
برای انجام کاری که طبق یک قانون یا توافقنامه قرار است انجام دهید
انجام کارها و اطاعت از قوانینی که بخشی از یک دین یا عرف است
to watch carefully the way something happens or the way someone does something especially in order to learn more about it
با دقت مراقب نحوه اتفاق افتادن چیزی یا نحوه انجام کاری توسط شخصی، به ویژه برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد آن باشد
متوجه شدن یا دیدن
اظهار نظر در مورد چیزی
اطاعت از قانون، قاعده یا عرف
متوجه چیزی یا کسی بودن
برای مطالعه و ثبت اطلاعات در مورد یک رویداد علمی
اطاعت از یک قانون یا قانون، یا جشن گرفتن یک جشن یا مراسم مذهبی به روش سنتی
من هیچ چیز عجیب و غریبی در مورد رفتار او در آن روز مشاهده نکردم.
روزی دیگر او را در تفکر عمیق در مورد یک بره مرده مشاهده کرده بودم.
بازدیدکنندگان تشویق می شوند که به اطراف نگاه کنند و نحوه کار کردن را مشاهده کنند.
کارگرانی که آن را مشاهده میکنند و میخواهند با جستجوی علوفه خود را ترک کنند، بلافاصله در جهت مشخص شده پرواز میکنند.
تمام زیبایی هایی که در طول ماه ها از بازگشت من به شهر مشاهده کرده ایم، از بین می رود.
Workers observing it and about to leave on their own foraging, immediately fly off in the direction indicated.
من عاشق مشاهده افراد در محل کار هستم.
تصادفات زیادی در محل کار رخ می دهد زیرا کارفرمایان مقررات ایمنی را رعایت نمی کنند.
روانشناسان مشاهده کردند که وقتی موش ها در قفس های کوچکتر قرار گرفتند، تهاجمی تر شدند.
خدمه شاتل فضایی جو، شفق قطبی و ستارگان را رصد خواهند کرد.
پنجشنبه روز معراج است، زمانی که کلیسا عروج جسمانی مسیح به بهشت را مشاهده می کند.
بیش از 90 درصد یهودیان گفتند که روز کفاره را برگزار می کنند.
سعی می کنیم آداب و رسوم محلی را رعایت کنیم تا به مردم توهین نکنیم.
شورشیان همچنان آتش بس را رعایت می کنند.
اگر به سایر ژانرهای عکاسی نگاه کنیم، میتوانیم نحوه تأثیر فرهنگ کالایی بر توسعه آنها را نیز مشاهده کنیم.
زلا و جورج در آگوست گذشته پنجاه و پنجمین سالگرد ازدواج خود را جشن گرفتند.
If we look at other photographic genres, we can also observe the way in which commodity culture has affected their development.
هرچه زمان بیشتری را با اسب ها صرف مشاهده رفتار آنها کنید، به طور مؤثرتری می توانید در مورد خلق و خوی آنها قضاوت کنید.
Zella and George observed their 55th wedding anniversary last August.
با رعایت این قوانین ساده می توانید از خطر جلوگیری کنید.
The more time you spend with horses observing their behaviour, the more effectively you will be able to judge their moods.
آیا اخیراً تغییراتی را مشاهده کرده اید؟
همه شخصیتهای رمان از نزدیک مشاهده میشوند (= در زندگی واقعی شبیه مردم به نظر میرسند).
از شما می خواهم که تمام جزئیات را رعایت کنید.
الگوهای مشاهده شده در مطالعه ما ممکن است یک قانون کلی را نشان دهد.
پلیس مردی را مشاهده کرد که وارد بانک شد.
آنها او را در حال ورود به بانک مشاهده کردند.
او مشاهده کرد که تمام صندلی ها قبلاً اشغال شده بودند.
مشاهده شد که او را از نزدیک دنبال می کند.
او با دقت نگاه می کند، اما کم می گوید.
I felt he was observing everything I did.
احساس می کردم هر کاری را که انجام می دهم رعایت می کند.
بیماران طی یک دوره چند ماهه تحت نظر قرار گرفتند.
کاهش بارندگی در منطقه
این برنامه فرصتی برای مشاهده اثرات درمان فراهم کرد.
سلول ها زیر میکروسکوپ مشاهده شدند.
بیمار باید از نظر علائم واکنش آلرژیک تحت نظر باشد.
آنها مشاهده کردند که چگونه قطعات دستگاه به هم متصل می شوند.
او متوجه شد که دیر شده است.
آیا شورشیان آتش بس را رعایت خواهند کرد؟
The crowd observed a minute's silence (= were silent for one minute) in memory of those who had died.
جمعیت به یاد کشته شدگان یک دقیقه سکوت کردند (= یک دقیقه سکوت کردند).
آیا آنها کریسمس را رعایت می کنند؟
او تا پایان دادگاه از اظهار نظر خودداری کرد.
وی به طور گذرا خاطرنشان کرد که سابقه این شرکت در مسائل ایمنی خوب نیست.
منتقدان خاطرنشان کردند که این نمایشنامه اصلی نبود.
اولین چیزی که در مورد اتاق متوجه شدم بوی آن بود.
لطفا توجه داشته باشید (که) دفتر در روز دوشنبه تعطیل خواهد بود.
این آزمایش ها برای تشخیص زودهنگام بیماری طراحی شده اند.
پلیس از کسانی که شاهد این حادثه هستند درخواست کرده است که با آنها تماس بگیرند.
این والدین هستند که در واقع این مشکلات رفتاری را در فرزندان خود مشاهده می کنند.
She correctly observed that there was very little difference between the two parties on domestic policies.
او به درستی مشاهده کرد که تفاوت بسیار کمی بین دو حزب در مورد سیاست های داخلی وجود دارد.
این رفتار معمولاً در بین چندین گونه فنچ مشاهده می شود.
اگر با دقت نگاه کنید می توانید خانه ما را از اینجا ببینید.
توجه
تماشا کردن
توجه داشته باشید
دیدن
چشم انداز
چشم
شاهد
نگاه کن
نظارت کنید
contemplate
اندیشیدن
اطلاع
scrutiniseUK
بررسی انگلستان
scrutinizeUS
ایالات متحده را موشکافی کنید
behold
ببین
نقطه
نظر سنجی
درک
مطالعه
بررسی
ساعت
discern
تشخیص دادن
كشف كردن
espy
جاسوسی
eyeball
مردمک چشم
منظره
مورد
گرفتن
وارسی
تشخیص
تمیز دادن
heed
از دست دادن
نادیده گرفتن
بی حس بودن
از
غافل از
موفق به درک نشدن
neglect
بی توجهی
چشم پوشی
عبور کن
کور باشد
specifize
مشخص کردن
unsettle
بی قرار
بجز
misunderstand
سوء تفاهم
سوء تعبیر کند
misinterpret
متوجه عدم وجود
از بین رفتن